۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

ما کاری نکردیم که آبروی ما رفته باشد و فتنه گر باشیم، آبروی آنها رفت که با این جنایات، جمهوری اسلامی را ننگین کردند

ما کاری نکردیم که آبروی ما رفته باشد و فتنه گر باشیم، آبروی آنها رفت که با این جنایات، جمهوری اسلامی را ننگین کردند: "
ما کاری نکردیم که آبروی ما رفته باشد و فتنه گر باشیم، آبروی آنها رفت که با این جنایات، جمهوری اسلامی را ننگین کردند

همزمان با اولین سالگرد عاشورای خونین سال ۸۸، مهدی کروبی در یک پیام ویدئویی، خطاب به مسئولان گفت: نه شما حسینید و نه ما یزیدیم، نه ما حسینیم و شما یزیدید. باید بحث کنیم هر کسی حق عمل کرد او در راه حسین است و هر که غلط عمل کرد او در راه بزید و تنها راهش هم همین است که بحث و گفتگو بشود تا ببینیم کدام مقابل حقوق مردم ایستادند و دارند یزیدی عمل می کنند و در نتیجه در جبهه باطل قراردارد و چه کسی از حق مردم دفاع می کنند؟!

وی همچنین تصریح کرد: من یکی از افراد معترض هستم و داوطلب انتخابات هم بودم، آمادگی دارم در هر مسجدی ویا هر دانشگاهی در هر شهری مناظره کنیم با آنهایی که می گویند شما باعث این کشتار و فتنه هستید ما با ادلّه و مدارک ثابت کنیم که شما قانون شکنی کردید و با استبداد خواستید از صندوق کسی را در بیاورید و این فجایع متاسفانه رخ داد برای خانواده های عزیز مردم.

فیلم این پیام را در پایین همین خبر ببینید و متن آن را نیز به نقل از سحام نیوز، در ادامه بخوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ جنگهای متعددی و کشتارهای فراوانی صورت گرفته است، که همه آنها در درون کتابهای تاریخی است که به مرور از زبان ها حذف شده ولکن داستان عاشورا و کربلای حسین و یاران با وفایش، هر چه گذشت موج و گستردگی اش تازه تر شد و با همه تلاشهایی که کردند تا کمرنگش کنند، نشد. چون جمعی مظلوم برای یک هدف مقدس فداکاری کردند و این حرکت اینقدر مقدس ماند که الگو شد برای همه انسان ها نه تنها برای مسلمانها بلکه برای بسیاری از حرکت ها، انقلاب ها، تحرک ها، و اصلاحات مردم هم از این حرکت مقدس نشات گرفت.

این حرکت مقدس یعنی عاشورا که الان هم در آستانه اش هستیم. ان شاءالله همه مردم با شور و نشاط در عزاداری شرکت می کنند، منتهی در کشور ما در عاشورای سال گذشته حادثه ای غم انگیز رخ داد، که آن را بهانه ای کردند برای سرکوب مخالفین.

ما کل دعوایمان بر سر انتخابات مهندسی شده است، آیا روز عاشورا مردم شعار دادند، ندادند، من نمی دانم، ولی به هر حال حوادث تلخی پیش آمد و عده ای از مردم عزیزمان را به شهادت رساندند و حرمت عاشورا را نگه نداشتند و حالا عجیب این است که طلبکار هم شدند و آنهایی که مردم را کشتند، تازه می گویند خدا آبروی فتنه گران را برد.

خدا آبروی فتنه گران را برد ؟!! خدا آبروی آنهایی را برد که کهریزک را به وجود آوردند، خدا آبروی آنهایی را برد که مردم و خانواده هایشان را عزادار کردند و جمعی را در خیابانها و در روز عاشورا به شهادت رساندند، خدا آبروی آنهایی را برد که حق ملت را تضییع کردند و جمعی از بچه های مردم را اعدام کردند، خدا آبروی آنهایی را برد که افرادی راکه شهادت داده بودند که چگونه مردم را از پل انداختندو یا زیر ماشین کردند به زندان محکوم کردند!!

ما کاری نکردیم که آبروی ما رفته باشد به ما می گویید فتنه گر، آبروی آنها رفت که این جنایات را کردند و ننگین کردند جمهوری اسلامی را ! این نکته اول.

نکته دوم. بحث و گفتار ما این است که ما می گوییم انتخابات نبوده، شما می گویید دست بیگانه بوده، اسنادش هم موجوده! من هم اینجا اعلام می کنم که آقا من یکی از افراد معترض هستم و داوطلب انتخابات هم بودم آمادگی دارم در هر مسجدی ویا هر دانشگاهی در هر شهری مناظره کنیم با آنهایی که می گویند شما باعث این کشتار و فتنه هستید ما با ادلّه و مدارک ثابت کنیم که شما قانون شکنی کردید و با استبداد خواستید از صندوق کسی را در بیاورید و این فجایع متاسفانه رخ داد برای خانواده های عزیز مردم.

نکته ای هم که اینها مدام می گویند و خیلی عجیب است، اینکه می گویند دیگران و بیگانه از شما تعریف می کند. اولا بیگانه بر اساس منافع خودش تعریف می کند. چطور وقتی از شما تعریف می کنند با آب و تاب می گویید. من این کیهان را نشان می هم به شما. چطور وقتی یک رسانه غربی با عبارتی ( حق با رهبر ایران بود، اوباما از ابتدا دروغ می گفت) تعریف شما را می کند با آب و تاب می نویسید ولی وقتی تعریف ما را می کنند … جوابش یک کلمه است، خواهید گفت که آنها عظمت جمهوری اسلامی، رهبری و دیگر مسئولین اینقدر بزرگ است که ناچارا تعریف می کنند خوب ما هم همین را می گوییم! عظمت کار ما هم دردفاع ازحقوق مردم اینقدر حق طلبانه است که آنها ناگزیرند تعریف کنند. حالا، یک مناظره یا چند تا مناظره همه چی را حل می کند.

ما می گوییم شما هستید که انتخابات را به هم زدید. نه شما حسینید و نه ما یزیدیم، نه ما حسینیم و شما یزیدید. باید بحث کنیم هر کسی حق عمل کرد، او در راه حسین است و هر که غلط عمل کرد او در راه بزید و تنها راهش هم همین است که بحث و گفتگو بشود تا ببینیم کدام مقابل حقوق مردم ایستادند و دارند یزیدی عمل می کنند و در نتیجه در جبهه باطل قراردارد و چه کسی از حق مردم دفاع می کنند ؟!

حسین، حسین خودش بود، عظیم بود، هیچ طرفی را ما نمی توانیم با حسین مقایسه کنیم ! اما راه را می گوییم، راه این است که بحث کنیم تا معلوم بشود.

والسلام






"

۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

تملق و چاپلوسی یکی از روش های مدیریت کشور

تملق و چاپلوسی یکی از روش های مدیریت کشور: "






ندای سبز آزادی: پیش شماره هشتم روزنامه تک‌صفحه‌ای اعتمادملی گفتگو تفصیلی خود با مهدی کروبی را منتشر کرد.

به گزارش تحول سبز متن کامل این گفت‌و‌گو در پی می‌آید:

آقای کروبی، با فرا رسیدن ایام محرم بعضی از خطیبان نمازجمعه از مبلغین و مداحان خواسته اند فتنه یزیدی را با جنبش اعتراضی مردم در سال ۸۸ گره بزنند. تحلیل شما از این سخنان ظالمانه و هتاکانه چیست؟

قبل از پاسخگویی به این پرسش فرا رسیدن ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر، ماه رشادت و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم را به همه مسلمانان تسلیت عرض می کنم. محرم ماهی است که در آن حضرت اباعبدالله به همراه خاندان و یاران اندک، جان عزیز خود را فدا کردند تا با انحرافی که در دین خدا ایجاد شده بود مقابله کنند.حکومت بنی امیه در مقام حاکم آن زمان، مدعی دفاع از اسلام بود و درمقابل اما امام حسین (ع) به صراحت فرمودند که برای اصلاح امور جامعه قیام می کنند. متاسفانه داستان اینگونه شده است که امروزه هر فرد یا گروهی بر اساس دیدگاه خود، مسائل و مشکلاتی که در اداره کشور با آن مواجه می شوند را با شبیه سازی به واقعه عاشورا به ابزاری برای سرکوب مخالفین سیاسی خود تبدیل می کنند. لذا حتی مسئول امور مساجد نیز بخشنامه ای را برای مبلغین مساجد صادر کرده است که حوادث تلخ سال ۸۸ را با حوادث کربلا مشابه سازی کنید.

در همین راستا اخیراً نیز یکی از امامان جمعه موقت تهران مطالبی ذکر کرده اند که گویی متوجه عواقب و اثرات تخریبی آن به خصوص در باور مردم ساده اندیش و سطحی نگر نبوده است. این خطیب بی پروای جمعه ادعا کرده اند که مردم ایران به همان اندازه که از سران طاغوت نفرت داشتند، به همان میزان نیز از سران فتنه متنفر هستند و لذا مبارزین قبل از انقلاب و مسئولین خدمتگزار در سطح عالی جمهوری اسلامی را با طرفداران شاه یعنی امثال نصیری و هویدا مقایسه می کنند. از طرفی این خطیب جمعه در سخنرانی خود در دانشگاه قزوین خطاب به مداحان و مبلغان سراسر کشور گفته است:« جبهه یزید و جبهه امام حسین را در زمان حاضر برای مردم بیان کنید و فتنه یزیدی را با فتنه اخیر گره بزنید. مداحان باید احساس وظیفه کرده و گره زدن دیروز و امروز هنر بزرگ مداحی است. و برای پیدا کردن جبهه یزیدیان در داخل باید جبهه فتنه گران را ببینیم که شمشیرشان را علیه نظام ولایی از رو کشیدند و تهمت ها به نظام اسلامی زدند. انتظار از مداحان بسیجی این است که در خط مقدم این روشنگری ها باشند.»

با مرور سخنان ایشان باید گفت که متاسفانه این خطیب غیر مسئول! گویی متوجه نیستند که مقایسه ها و گره زدن های اینچنینی مجوزی می شود برای وقوع هر جنایتی در باور برخی افراد سطحی نگر در جامعه و چه بسا باعث اغفال و انحراف فکری برخی از نوجوانان معتقد و مذهبی کشور می شوند.

مدعیان دروغین جبهه حسینی در محافلی همچون روزنامه کیهان بی پروا مخالفین خود را به جبهه یزیدیان گره زده و به عنوان مثال مرا عمرسعد خطاب می کنند و البته بنده نسبت های ناروایی را که به برخی از بزرگان همچون جناب آقای مهندس موسوی می دهند نه تنها آنها را بیان نمی کنم، بلکه به دلیل برخورداری ایشان از خصوصیات بارزی چون سیادت و ایمان و انقلابی بودن از تکرار آن نسبت های ناصواب نیز پرهیز دارم.

در حالیکه در این شبیه سازی ها و مقایسه کردن های هدفمند معترضین به نتایج انتخابات را یزید و یزیدیان خطاب می کنند! لابد آقای احمدی نژاد را امام حسین ، آقای حسین شریعتمداری را حضرت ابوالفضل و خانم رجبی را حضرت زینب می بینند و خود را با آنها قیاس می کنند!!! البته با این تفاوت که در آن زمان حکومت در اختیار یزید وعبیدالله بود و حسین و یارانش در اقلیت و غربت اما اکنون آنهایی حاکمیت را دراختیار دارند که جنایتهای بی نظیری در کهریزک، اوین و کف خیابانها و حمله به مجتمع های مسکونی به نام یاران و جانشینان واقعی امام حسین درحق مردم مظلوم و بی دفاع ایران انجام دادند.

ما بر اساس اعتقاد و منش سیاسی و فکری، دعوا را داعوای انتخاباتی می دانیم و معتقدیم همه باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنیم و به آن پایبند باشیم. چنین شبیه سازی هایی که می تواند جامعه را دچار تشتت و بحران های متعدد سازد را نه به مصلحت نظام می دانم و نه الحمدالله جرات چنین جسارتی را بر مسلمانان و ارادتمندان خاندان نبوت و امامت از هیچ یک از طرفین ندارم ولکن یک نفر را بدون واهمه تشبیه می کنم. وی سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو خبرگان رهبری است که اخیراً در مقام شبیه سازیهای تاریخی صدر اسلام و گره زدن آن با حوادث غیر انسانی سال گذشته برآمده است تا شاید از این طریق، مقبولیت از دست رفته را با برانگیختن احساسات مذهبی و بوجود آوردن انحرافات فکری در سطحی از تودۀ جامعه برای دولت مطبوع خود بازگرداند. بنده ایشان را به دلیل ایجاد انحرافات مذهبی، دین فروشی، بی تقوایی، تملق و چاپلوسی اربابان قدرت «شریح قاضی» خطاب می کنم. اما ترس من هم از آن است که در آن دنیا شریح قاضی یقه ام را بگیرد که چرا بعد از ۱۴۰۰ سال مطلبی از من خواندی و ناگهان مرا با این خطیب جمعه مقایسه کردی درحالیکه این شخص در زمان خودتان زندگی کرده و سخنان و رفتارش را دیده و شنیده اید.

دولت اخیراً مدعی شده است که اقدامات مثبتی در عرصه مدیریت کشور انجام داده است؛ چگونه می شود صحت و کذب این ادعا را تحلیل و بررسی کرد؟

دولت مستقر مدعی است که با اقدامات مدیریتی خود، به سمت قله پیشرفت حرکت کرده است و اکنون حتی زمان آن رسیده که از بالای قله، فکری هم برای مدیرت جهان داشته باشد. اما با بررسی سیاست های دولت مستقر در سه حوزه سیاست خارجی، اقتصاد و فرهنگ تحلیل خواهم کرد که نه تنها قله های تعالی و پیشرفت را طی نکرده ایم که به قهقرا رفته و از کاروان توسعه و پیشرفت عقب مانده ایم.

۱- در حوزه سیاست خارجی دستاورد دولت این بوده است که معاون رییس جمهور کومور وعده می دهد که در صورت انتخاب شدن، روابط کشورش را با ایران قطع کند و حتی کار به آنجا می رسد که سفیر این کشور در ایران می گوید که بازگشایی سفارت در ایران کشورش را با هزینه های گزافی مواجه کرده است. از طرف دیگر کشور کوچک گامبیا ارتباط خود با ایران را قطع کرده و به کلیه ایرانیان و شهروندان ایرانی که از طرف دولت ایران در کشور گامبیا خدمت می کردند ۴۸ ساعت مهلت داد تا خاک این کشور را ترک کنند.

شکست ایران در انتخاب به عنوان عضو هیات مدیره شورای زنان سازمان ملل نمونه دیگری از موفقیتهای مدعی شدۀ دولت است! در این انتخابات که ۵۴ کشور شرکت داشتند، ایران نتوانست از میان ۱۱ کشور آسیایی، بر یکی از ۱۰ کرسی هیات زنان سازمان ملل تکیه زند. جالب این است که ایران در رقابت با کشور کوچک تیمور شرقی که تنها هشت سال است به استقلال رسیده و جمعیتی کمتر از یک میلیون نفر را درخود دارد شکست خورد و با ۱۹ رای در مقابل ۳۶ رای تیمور شرقی به کرسی هیات مدیره شورای زنان سازمان ملل نرسید!

آنچه به عنوان نمونه ذکر شد اما تمام ماجرا نیست که باید به قضیه نیجریه هم اشاره ای کرد. هنوز هیچ مقام مسئولی درباره گزارش نیجریه به سازمان ملل مبنی بر ارسال تسلیحات و گزارش جامعی علی الخصوص درباره ارسال محموله مواد مخدر از جانب ایران به این کشور توضیحی نداده است. بهتر این است که مسئولان حداقل زبان بگشایند و درباره این مسئله توضیح بدهند، در زمان حکومت پهلوی هم اگر اشرف که به همه مفاسد زبانزد عام و خاص بود از مقام خود استفاده می کرد و محموله های مواد مخدر به کشور وارد می کرد، ذکری از نقش شاه معدوم و اطرافیانش نمی شد و همه می پذیرفتند و می دانستند که اشرف مواد مخدر رد و بدل می کند.

از همه این بدبختی ها و بی آبروهایی که بگذریم، هر روز نیز قطعنامه ای علیه ایران صادر می شود و آقایانی که قطعنامه را کاغذ پاره می خوانند و ارزشی برای آنها قائل نمی شوند و حتی خواهان افزایش قطعنامه هم می شوند گویا فراموش کردند که بعد از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران این قطعنامه سازمان ملل بود که صدام را متجاوز شناخت و حقوق ایران را احقاق کرد و ما را نیز بابت این احقاق حق خوشحال و راضی ساخت ولو با تاخیر. پس چگونه است که اکنون قطعنامه هایی که اثرات اقتصادی زیانباری برای ایران دارد به راحتی فراموش شده و کنار گذاشته می شود؟ معلوم است که از درد و رنج مردم بی اطلاعند.

۲- در زمینه اقتصادی برای دولتی که مدعی ایستادن در قله پیشرفت است نیز بنده ابرهای سیاهی را می بینم. مطابق آمار رسمی در برخی استان های کشور نرخ بیکاری به ۳۰ درصد رسیده است.رییس اتاق بازرگانی نیز یک سال قبل اعلام کرد:« در بیشتر مناطق صنعتی کشور حدود ۵۰ درصد از واحدهای تولیدی در حال تعطیلی هستند و بقیه واحدهای تولیدی نیز با کمتر از ۳۰ درصد ظرفیت اسمی خود مشغول کار هستند.» و نیز همین مقام چندی قبل اعلام کرد که تعداد چک های برگشتی در ماه های اخیر از بعد انقلاب سابقه نداشته جز سال ۵۷ که وضعیت خاصی داشت. و از هر ۱۱ برگ چک یک برگشتی داریم.

مجموع اخبار مخابره شده رسمی و غیر رسمی از وضعیت برخی صنایع و اعتصاب کارگران در کارخانجات مختلف حاکی از آن است که کارگران چندین ماه است حقوق دریافت نکرده اند. مصیبت کارفرمایان اما به دلیل غلبه رکود اقتصادی از کارگران بیشتر است. تحمل گرانی بعضی از اقلام و مایحتاج ضروری زندگی روزمره که به صورت وحشتناک بالا رفته برای مردم سخت است. مضاف براینها ضوابط قانونی برای ارائه تسهیلات بانکی رعایت نمی شود و به گفته عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس :« در یکی از بانک های دولتی ۲۵ درصد مطالبات معوقه در اختیار ۸ نفر است و ۷۵ درصد باقیمانده هم مربوط به مابقی افراد جامعه است.» این وضعیت اقتصادی درحالی حادث شده است که در سالهای اخیر با گران شدن قیمت نفت، درآمدهای بی سابقه نفتی به دست آمده که درآمدهای نفتی این دولت بالاتر از تمام دولت های پیشین بوده است.

۳- اما کارنامه فرهنگی این دولت نیز جای خود دارد. لازم به گفتن نیست و با گشتی در خیابان های شهر هویدا است که درصد اعتیاد بالا رفته و دامنه آن حتی به مدارس نیز کشیده است بطوریکه در برخی استان ها بنا به گزارش رسانه های داخلی سن اعتیاد به ۱۴ سال رسیده است. طبق آمار رسمی سازمان ثبت احوال کشور میزان طلاق افزایش چشمگیری یافته است و خشونت اجتماعی به بالاترین حد خود در سالهای اخیر رسیده است. البته غالب شدن چنین وضعیت فرهنگی چندان هم جای تعجب ندارد وقتی که دولت به فرهنگ سازی دروغ در جامعه دست زده است و تملق و چاپلوسی را به عنوان یکی از روش های مدیریت کشور جا انداخته اند دیگر چه انتظاری می توان از افراد عادی جامعه داشته باشیم. بدیهی است دولت الگوی رفتاری شهروندان یک جامعه است لذا می بینیم به چه میزان اعتمادها بین مردم کمرنگ شده و فرهنگ دروغ و تزویر و ریا در جامعه پررنگ تر شده است و به فرهنگ غالب جامعه مبدل گشته است.

ای کاش به همین زودی سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران فراموش نمی شد که می فرمودند: « هیچ وقت کاری نکنید که اعتماد مردم سلب شود هر کاری می کنید آن را صادقانه با مردم در میان بگذارید».

۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

بر ماست که کاری زینبی کنیم

بر ماست که کاری زینبی کنیم: "





ندای سبز آزادی: میرحسین موسوی، به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، با نگارش یادداشتی ضمن مرور کوتاه فلسفه عاشورا نوشت: «حسین (ع) زمانی به پا خاست که بازمانده‌ی دستاوردهای نهضت نیای خود را در معرض تندبادهای تمامیت‌طلبی تشنگان قدرت یافت. حسین (ع) می‌دانست که در این راه چه رنج‌های بزرگی در انتظار اوست: مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد.»

نخست وزیر دوران دفاع مقدس در همین نوشته تاکید می‌کند که «دین و دین‌داری در این روزها دوران سختی را می‌گذراند» و «دین‌گریزی هنگامی زمینه‌ی گسترش پیدا می‌کند که دینی که ترویج می‌شود، با بدیهی‌ترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد.»

موسوی این پرسش را مطرح می‌کند که «در چنین شرایطی، یک جوان چگونه می‌تواند تشخیص دهد این‌همه ظلم و خشونت و نفرت که از سوی صاحبان تریبون‌های رسمی، آمرانه به عنوان اسلام معرفی می‌شود، ربطی به اسلام ندارد؟»

موسوی از همراهان سبزاندیش خود درخواست کرده است «که در این دوران بحران‌زده، کاری زینبی کنیم و پیام راستین دین را با چهره‌ی فطرت‌پسندانه‌ی آن به تشنگان حقیقت برسانیم. بر ماست که یاد بگیریم و به دیگران نیز یاد بدهیم که عمل نادرست مدعیان دینداری به حساب دین گذاشته نشود. بر ماست که ماجرای راستین انقلابی که در این دیار به نام دین برپا شد را برای نسلی که آنچه می‌داند یا از طریق رسانه‌های تحریف‌گر رسمی و یا از طریق روایت‌گران ناهمدل با آن است، بازگو کنیم و در این بازگویی از نقد منصفانه‌ی گذشته نهراسیم و در عین حال، از نفی دستاوردهای بزرگ آن پرهیز کنیم.»

وی در پایان توصیه کرده است که همراهان جنبش سبز با شرکت در مجالس بزرگداشت حماسه‌ی حسینی، به حفظ نهادهای مدنی سنتی کمک کنند.

به گزارش کلمه، متن کامل یادداشت میرحسین موسوی به شرح زیر است:

یسم الله الرحمن الرحیم

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الاتخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون (فصلت، ۳۰)

اینک بار دیگر در ماه محرم هستیم و در آستانه سالروز بزرگداشت نهضتی که قرن‌ها پیش برای بازگرداندن انسان به جایگاه والایی که در آفرینش او درآمیخته شده برپاشد و درخشان‌ترین نمونه‌ی انسانی زمان و زمانه، فریاد برپایی حق و افشای باطل را با همه رنج‌هایی که در انتظارش بود، بر سکوت ذلت‌بار ترجیح داد. حسین (ع) زمانی به پا خاست که بازمانده‌ی دستاوردهای نهضت نیای خود را در معرض تندبادهای تمامیت‌طلبی تشنگان قدرت یافت و ذبح دین در پای برج و باروی کاخ ستمگری و خودکامگی مشاهده کرد. حسین (ع) می‌دید که باطل را لباس حق می‌پوشانند و حق را باطل جلوه می‌دهند. حسین (ع) می‌دید که این بار اراده‌ی قدرت‌طلبان، نه تنها دستیابی به تمامیت قدرت، بلکه نگه‌داشت آن به هر قیمت و با تکیه بر زر و زور و تزویر است، که اینجا خود دین است که هدف آماج خودکامگان قرار گرفته، که دیگر سکوت نیست که می‌تواند به بقای کورسوی نور ایمان کمک کند، که زمانه‌ی ایستادگی در مقابل همه‌ی کسانی است که به نام جانشینی پیامبر (ص) و امارت بر مؤمنان، چوب حراج بر دین و دینداری زده اند تا دمی بیش بر مسند قدرت تکیه زنند.

حسین (ع) می‌دانست که ملات سنگ‌های کاخ قدرت، دروغ است و فریاد حقیقت‌خواهی است که به زوال آن می‌انجامد. حسین (ع) می‌دانست که در این راه چه رنج‌های بزرگی در انتظار اوست: مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد، خاندان پیامبر (ص) را در محاصره‌ی تنگناها و بی‌حرمتی‌های پیاپی قرار خواهند داد، و او را بر سر دوراهی انتخاب میان زندگی ذلت‌بار یا ایستادگی برای حق‌خواهی قرار خواهند داد؛ و او ایستادن را برگزید. حسین (ع) سکوت را شکست تا دین نیای خویش را از هلاکت نجات دهد و رهبری قیامی را برعهده گرفت که نه در هوای قدرت و شهرت، که در کوشش برای راست کردن کجی‌ها و پاک کردن پلیدی‌ها هویت می‌یافت. و چنین شد که آزادزنان و آزادمردانی که پس از او آمدند، از هر مذهب و دینی که بودند، حسین (ع) را سرمشق جاودانه‌ی آزادی‌خواهی دانستند.

قرن‌ها بعد، انقلابی اسلامی در سرزمینی با فرهنگ و تمدنی دیرینه و مردمانی که در شناخت مصالح خود در جهانی دگرگون‌شده در این بخش از دنیا، پیشتاز بودن خود را پیش از آن با انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و قیام پانزده خرداد و تولید گفتمان آزادی‌خواهی، عدالت و استقلال‌طلبی برای پیشرفت و دستیابی به جامعه‌ای که در آن انسان‌ها به آسایش مادی و سعادت معنوی برسند به اثبات رسانده بود، رخ داد. همه‌ی ما به یاد داریم که سیل خروشان معترضان در روزهای تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ چگونه طومار نظامی مستبد را درهم پیچید که همه راه‌های اصلاح را بسته، امکان هرگونه انتقاد و مخالفت از راههای مسالمت‌آمیز را از میان برده و در واپسین سالهای عمر خود، دچار خیالبافی‌هایی شده بود که بیش از هرچیز ناشی از دور ماندن از واقعیت های موجود در جامعه بود.

حاکمان مستبد آنچنان در حلقه‌ی محدود متملقان و ثناگویان خود محصور بودند که بجای آن که صدای ترک‌خوردن‌های فزاینده‌ی مشروعیت حاکمیت خود را بشنوند، در اوهام خویش به دنبال شنیدن صدای حمایت از قدرت‌های ماورایی بودند، غافل از آن که بزرگترین سرمایه‌ی هر کشور، پشتیبانی مردم آن از دولتمردان از طریق مشارکت آزادانه و آگاهانه‌ی آنهاست، غافل از آن که اعتبار را باید در ارتقای زندگی روزمره‌ی مردم جستجو کرد،و غافل از آن که اقتدار را از راه قلوب مردم باید یافت، نه از طریق رزمایش‌ها و نمایش زرادخانه‌ها. و چنین شد که مردمان این دیار روی از صاحبان قدرت گرداندند و بزرگترین انقلاب مسالمت‌آمیز مردمی قرن، پدیدار شد.

میلیون‌ها مردمی که در روزهای تاسوعا و عاشورا به میدان آمدند، خواسته‌های بیش از صدساله‌ی خویش را در ندای مردی بازشناختند که پایمردی‌اش در راه را آزموده بودند. در راهپیمایی‌های آن روزها، هرکس با باور و ایمان و رنگ و بوی خود حضور می یافت، بیگانه‌های دیروز به دیرآشنایان امروز تبدیل می‌شدند، خودخواهی‌ها به دیگرخواهی، و من‌ها به ما. از فردای پیروزی در شوق ساختن و آباد کردن ویرانه‌ای که پیش چشمانشان بود، دست در دست یکدیگر دادند به مهر. حتی آنگاه که اختلاف نظرها بالا گرفت، در برابر دشمن متجاوز همدل شدند و از آب و خاک اجدادی‌شان دفاع کردند. و کیست که از یاد ببرد که همه‌جای ایران، میدان حماسه بود: جبهه و پشت جبهه، کارخانه و مزرعه، مدرسه و دانشگاه، خانه و اداره، همه و همه صحنه‌ی تلاش و جهاد برای پاسداشت از این سرزمین شد. و کیست که از یاد ببرد در زمانی که به ناچار تن به صلح داده شد، همین مردم رنج‌دیده اما پایدار، در مقابل چندچهرگانی که به دامان و یاری متجاوز پناه آورده بودند، قدعلم کردند و بدین‌گونه نشان دادند که تصمیم برای ترک جنگ، نه از روی بزدلی و بی‌اعتقادی، که از سر درایت و آینده‌بینی است. نشان دادند که خطای رهبرانشان را با ایمان به صداقت آنان بخشودنی می‌دانند و اعتراف به خطا نه تنها از اعتبار رهبرانشان نمی‌کاهد، که محبوبیتشان را در قلوب مردم بیشتر می‌کند. نشان دادند که دینی را که برای جنگ و صلحش منطق داشته باشد، راهنمای عمل خویش قرار داده اند. نشان دادند که در نزد آنان، باور دینی به منزله‌ی راهنمایی است که در تندبادهای پر شن و خاک روزگاران، آنان را به منزلگه مقصود نزدیک می‌سازد. از همین رو بود که هرگاه خود را از راه دور می‌دیدند، برای تصحیح مسیر اقدام کردند: دوم خرداد و ۲۲ خرداد نشان از همین هوشیاری دارد.

اما صد افسوس که اقتدارگرایانی که انحصار در قدرت را تنها راه دوام خود می‌دانند، این بار به این خواسته‌های برحق وقعی ننهادند. اقتدارگرایان که با تمامی امکانات و رسانه‌ها در مقابل خواست اکثریت صف‌آرایی کرده بودند، زهرآگین‌ترین تیرهای تهمت و افترا را به سینه‌ی مردمی که خواهان تغییر بودند، رها کردند، هنگامی که به علت استقبال و حضور بی‌سابقه‌ی مردم از شیوه‌های معمولشان برای تقلب و تخلف در روند رأی‌گیری طرفی نبستند، چاره را در کودتای انتخاباتی دیدند: شمارش آرا را کنار نهادند، پیروزی‌شان را اعلام و ابلاغ کردند، به ستادهای مخالفانشان یورش بردند و به دستگیری چهره‌های فعال پرداختند. و آنگاه که مردم خشمگین و سرخورده برای اعتراضی آرام و مسالمت‌جویانه به خیابان‌ها ریختند تا مطالبه‌ی حق مسلم‌شان در احترام به رأی‌هایشان کنند، ریختن خونشان را مباح دانستند و ماجراهای خونین کوی دانشگاه و کهریزک و مانند آن را آفریدند.

به یاد دارید که در عاشورای سال گذشته با عزاداران معترض چه کردند: آنها را از پل‌ها به پایین انداختند، با ماشین از روی پیکر بی‌دفاع آنان گذشتند، سینه‌ی مالامال از عشقشان را هدف گلوله قرار دادند، و آنگاه بی‌شرمانه عکس‌العمل مردم خشمگین را با نمایش ناقص و گزینشی در رسانه‌هایشان، شورش دست‌نشانده‌های استکبار نامیدند و فریاد وا اسلاما سر دادند! آیا آن کس که ماشین پلیس دوبار از روی او رد شد، آمریکایی بود یا کسانی که از روی پل به پایین پرتاب شدند دست‌نشانده‌ی آمریکا و اسرائیل؟ یا کسانی که در ظهر عاشورا حسین حسین گویان مورد تیر مستقیم گرفتند از لشگر یزید و عمروعاص و ابن‌زیاد؟ پس از آن هم به دستگیری تعداد زیادی زن و مرد از بهترین فرزندان این انقلاب و آّب و خاک پرداختند تا فریادها را در گلو خفه کنند. غافل از آنکه خشم فروخورده‌ی مردم آگاه و مظلوم بسیار خطرناک‌تر از فریادهای تظلم‌خواهی آنها خواهد بود.

همراهان سبز‌اندیش. دین و دین‌داری در این روزها دوران سختی را می‌گذراند و بسیاری از شما در این روزها می‌پرسید چگونه می‌توان با این همه سیاه‌کاری‌ها که به نام دین انجام می‌شود، جوانان روشن ضمیر این مرز و بوم را از امواج پی‌در‌پی دین‌گریزی نجات داد؟ پاسخ این همراه کوچک شما این است که دین‌گریزی هنگامی زمینه‌ی گسترش پیدا می‌کند که دینی که ترویج می‌شود با بدیهی‌ترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد، به نام دین‌داری دست به جنایات هولناک زده شود، تهمت و دروغ برای از میدان به‌در کردن معترضین از تریبونهای مقدس نمازجمعه، نه تنها مجاز که مستحب تلقی شود، با بخشنامه همه‌ی منابر و مساجد برای رواج تهمت و دروغ بر ضد معترضین بسیج شود و چشم به احقاق حقوق کارگران و معلمان در همین مکانهای مقدس بسته شود و شکافهای طبقاتی و فساد و فحشای بی‌سابقه ناشی از فقر و طلاق و بیکاری، پدیده‌های عادی تلقی شوند؛ و در چنین شرایطی، یک جوان چگونه می‌تواند تشخیص دهد این‌همه ظلم و خشونت و نفرت که از سوی صاحبان تریبون‌های رسمی، آمرانه به عنوان اسلام معرفی می‌شود، ربطی به اسلام ندارد. و او که شاهد مظلوم انبوه مشکلات اقتصادی و فرهنگی و حضور گسترده‌ی دروغ در همه‌ی صحنه‌هاست، چگونه باور کند حفظ نظام در حفظ ارزش‌های اخلاقی و اسلامی و منافع ملی، و نه بر حفظ افراد بر مسند قدرت به هر قیمت، استوار است؟ او اکنون به جای چهره‌ی اصلی دین که چهره‌ی محبت رحمانی است، با چهره‌ی عبوسی که جز خشونت‌ورزی و تحکم، زبان دیگری ندارد، روبه‌روست. او شاهد است که چگونه حقوق مردم بدان‌گونه که در قانون اساسی آمده، نادیده گرفته می‌شود، و تفکیک قوا که مانع بزرگی بر سر راه پیدایش انباشت قدرت غیرپاسخگوست، به طور مرتب نقض می‌شود، و استقلال قضا و قاضی و دادگاه توسط مسئولان امنیتی از میان می‌رود، و مجلس که باید در رأس امور باشد، تحت امر قرار می‌گیرد، ماجراجویی‌های بی‌خردانه در سیاست خارجی باب می‌شود، و نظامیان به جای انجام وظایف قانونی خود سر از عرصه‌های سوداگری و مال‌اندوزی در می‌آورند، و هیچ صدای مخالفی تحمل نمی‌شود. و زندانها پر از زنان و مردانی است که این نگاه حاکم بر دولتمداران را بر نمی‌تابند.

بر ماست که در این دوران بحران‌زده، کاری زینبی کنیم و پیام راستین دین را با چهره‌ی فطرت‌پسندانه‌ی آن به تشنگان حقیقت برسانیم. بر ماست که یاد بگیریم و به دیگران نیز یاد بدهیم که عمل نادرست مدعیان دینداری به حساب دین گذاشته نشود. بر ماست که ماجرای راستین انقلابی را که در این دیار به نام دین برپا شد، برای نسلی که آنچه می‌داند یا از طریق رسانه‌های تحریف‌گر رسمی و یا از طریق روایت‌گران ناهمدل با آن است، بازگو کنیم و در این بازگویی، از نقد منصفانه‌ی گذشته نهراسیم و در عین حال، از نفی دستاوردهای بزرگ آن پرهیز کنیم. بر ماست که همچون زینب (س) با بازگویی حقیقت، ملات کاخ دروغ را زائل کنیم. بر ماست که همچون تمامی خاندان حسین (ع)، زنده نگه داشتن یاد شهدای گران‌قدر انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات و آزادزنان و آزادمردان دربندمان را وظیفه‌ی همیشگی خود بدانیم، و بر ماست که در این ماه پرخاطره، با برپایی مراسم و شرکت در مجالس بزرگداشت حماسه‌ی حسینی، به حفظ نهادهای مدنی سنتی کمک کنیم.

"

۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

زهرا رهنورد: ما همه لیلا توسلی هستیم

زهرا رهنورد: ما همه لیلا توسلی هستیم: "
زهرا رهنورد، نویسنده و استاددانشگاه تهران در پی بازگشت لیلاتوسلی، شاهد عاشورای تهران یادداشتی در این باره نوشته و تاکید کرده که «همه لیلا توسلی هستیم و شهادت می دهیم که شما ظالمان بی مقدار در روز عاشورا مردمانی را، جوانانی را از خیل عظیم عزاداران یا حسین گو زیر ماشین له کردید و به شهادت رساندید.»

لیلا توسلی، شاعد عینی حوادث عاشورای سال گذشته در میدان ولیعصر که به دلیل اعلام شهادت در مورد زیرگرفته شدن یکی از شهروندان معترض(شهرام فرجی زاده ) توسط خودروی نیروی انتظامی به دو سال زندان محکوم شده بود، به زندان بازگردانده شد.

به گزارش کلمه، متن کامل یادداشت زهرا رهنورد به شرح زیر است :

ما همه لیلا توسلی هستیم و شهادت می دهیم که در روز عاشورا مردم بیگناه و عزاداران حسینی را به شهادت رسانده اید .اما راه دور و زمان دیری نیست . کمی به تاریخ بنگرید شما که هستید ؟ و در کجای تاریخ ظلم و ستم ایستاده اید؟

ما لیلا توسلی ها شهادت می دهیم که شما ظالمان بی مقدار در روز عاشورا مردمانی را، جوانانی را از خیل عظیم عزاداران یا حسین گو زیر ماشین له کردید و به شهادت رساندید. شهید امیرارجمند تاجمیر، عباس فرجی زاده ، شاهرخ رحمانی و شبنم مادر زحمتکش و کسانی که به احتمال ، بنا به محذوریت های امنیتی نام عزیز پرپر شده خویش را پنهان کرده اند در زیر چرخهای ماشین شهید کردید .

ما لیلا توسلی ها شهادت می دهیم که شما آمران و عاملان در روز عاشورای حسینی استخوان و دنده و قلب مادر نگین کوچک یعنی خانم شبنم سهرابی را زیر ماشین له کردید و به شهادتش رساندید .

ما لیلا توسلی ها شهادت می دهیم که در روز عاشورای حسینی شما قلب پاک و خدا جوی سید علی موسوی را نشانه گرفتید و او را ظهر عاشورا تشنه لب و یا حسین گویان به خاک و خون غلتاندید و به شهادت رساندید که مضروبان خونین بدن چون علی و مصطفی کریم بیگی و راسخ نیا و … در آن روز بازهم بوده اند .

ما لیلا توسلی ها شهادت می دهیم که شما ستم پیشگان در روز عاشورا بیگناهان معترض را از پل پرت کرده اید و به شهادت رساندید .

اما به زودی آتش زیر خاکستر گواهی خواهد داد و همه می دانند و بیش و پیش ازهر چه در عرصه بازخواست الهی که درقرآن آمده است خارج از اراده شما دست و پاهایتان شهادت خواهد داد به این ظلم و تباهی.

کیست که نداند که زندانها را از پاکان و نیکان و اندیشمندان و دانشجویان و فرهیختگان انباشته اید و قاتلان و زورگویان و دیکتاتوری طلبان را آزاد گذاشته اید.

آنها که دستشان به خون فرزندان ملت آغشته است.

آنها که کودکان را به تیغ جفا یتیم کرده اند.

آنها که دل مادران را داغدار کرده اند.

آنها که زنان جوان را بیوه زن و کانون خانواده هارا ویران ،

آنها که نو عروسان را پشت میله ها اسیر کرده اند .

آنها که دلهای پرتپش عاشق را به تیر و تفنگ از هم جدا کرده اند؟

آنها که زنان جوان را شکنجه کرده و بزرگترها را نیز به بند و درد و توهین کشیده اند.

آنها که بیگناهان را به جرم آزادی خواهی به زندان و تبعید و یا زندان در تبعید مجازات کرده اند .

و

آنها که عقده های برتری طلب یشان را نسبت به زنان با آزار و شکنجه و اجبار و دخالت در زندگی شخصی و هتاکی و حرفها و تهمتهای زشت و پلید تشفی می بخشند .

ما لیلا توسلی ها شهادت می دهیم شما قلدران نوعروس شاهد جنایت را زندان کرده اید و قاتل را آزاد گذاشته اید اما بدانید نه تنها ما ، لیلا توسلی ها ، شاهد جنایت شما هستیم ؛ بلکه تاریخ نیز شاهد است و گواهی می دهد که امثال شما پایدار نبوده اند و این وعده الهیست که باطل رفتنی است.

وسیعلم الذین ظلمواای منقلب ینقلبون

زهرا رهنورد

"

کروبی: این تعداد دانشجوی زندانی و محروم از تحصیل، نتیجه غم‌انگیزی برای جمهوری اسلامی است

کروبی: این تعداد دانشجوی زندانی و محروم از تحصیل، نتیجه غم‌انگیزی برای جمهوری اسلامی است: "
مهدی کروبی در دیدار با جمعی از فعالان دانشجویی و خانواده دانشجویان دربند، به مناسب روز دانشجو با انتقاد از فشارها و محدودیتهای موجود از دانشجویان خواست ناامید نباشند و تاکید کرد که پیروزی نزدیک است. وی تصریح کرد که پیروزی و شکست منعطف به یک مقطع نیست و اتفاقات گوناگون در طول زمان رخ داد تا در نهایت انقلاب عظیم و مردمی ۵۷ حادث شد.

به گزارش تحول سبز، در ابتدای این دیدار اعضای خانواده دانشجویان سیاسی دربند به شرح مصائب خود و عزیزان دربندشان پرداختند و فعالان دانشجویی از فضای حاکم بر دانشگاه ها و چگونگی و نحوه ادامه حیات دانشجو به معنای واقعی کلمه در شرایط خفقان سخن گفتند.

مهدی کروبی نیز در این دیدار با تبریک شانزدهم آذرماه به دانشجویان، به شرح تاریخی و قیاس فعالیت های دانشگاهیان در ادوار گذشته پرداخت و گفت: شانزدهم آذرماه برای همه ما یادآور حرکت مقدس و انقلابی دانشجویان در شرایط بسیار سخت پس از کوتای ۲۸ مردادماه است؛ در چنین شرایطی در آذر سال ۳۲ که وضعیت سرکوب به شدت خفقان آور بود، تنها مکانی که نفس می کشید و فریاد آزادی خواهی از آن به گوش می رسید “دانشگاه” بود؛ اولین جایی که در راه آزادی خواهی ۳ شهید داد.

وی گفت: پس از کودتای مرداد این سرآغاز حرکتی عظیم بود که تا به امروز ادامه دارد و در هیچ مقطعی از برهه زمانی جنبش دانشجویی سکوت نکرده و همواره در جریان اتفاقات جامعه جاری و ساری بوده است. در آن سال ها اساتید گرانقدر طیف محروم همچون مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی به دوره های حبس ۱۰ ساله محکوم شدند و آقای شیبانی به ۶ سال و سایرین نیز به همین ترتیب به زندان محکوم شدند.

از حدود سال ۴۰ به بعد فضای دانشگاه تئوریزه شد، پیروزی و شکست منعطف به یک مقطع نیست و اتفاقات گوناگون در طول زمان رخ داد تا در نهایت انقلاب عظیم و مردمی ۵۷ حادث شد.

کروبی ادامه داد: از همان ابتدا جنگ و ترور آغاز شد. باید بنشینیم و بررسی کنیم اکنون چرا بیشترین تعداد زندانیان سیاسی را داریم، چرا باید بیشترین فعال دانشجویی دربند را داشته باشیم، چرا اکنون شاهد بیشترین تعداد دانشجویان محروم از تحصیل و همچنین پناه جو هستیم؟ برای انقلاب و جمهوری اسلامی نتیجه بسیار غم انگیز بزرگی است. باید همواره روی ریل و مسیر درست حرکت کنیم.

وی گفت: توفان سهمگین در کمین، هیچ کس را بهره مند و سودمند نمی کند و قطعا در پی حادث شدن آن با توجه به مساحت و شرایط کشورمان وضع ما به مراتب از افغانستان و عراق اسفناک تر خواهد شد.

کروبی تصریح کرد: ما اکنون باید در حفظ نظام بکوشیم و در جهت اصلاح آن نهایت تلاش خود را به کار گیریم و از روی تدبیر و دوراندیشی شرایط جذب حداکثری و دفع حداقلی را فراهم آوریم.

وی در ادامه افزود فضای اقتصادی ما و همچنین دنیا ملتهب است، امروز همه نیروها باید به سمت تحصیل علم و دانش بروند و بودجه های مملکت صرف این اهداف عالی و پیشرفت ایران و ایرانی شود و نه اینکه به صورت کلان در بحث اطلاعاتی در راه نابه جا هزینه شود در حالی که ترور برخی از اساتید و پزشکان نه تنها انجام شده بلکه تا کنون موفق به کشف و معرفی عامرین این فاجعات نشده اند.

وی در پاسخ به سئوال یکی از دانشجویان در باب نزدیک بودن به سالگرد فوت آیت الله العظمی منتظری و بیانیه اخیر خانواده ایشان افزود: همواره برای مراجع و آیات اعظام ارزش و احترام قائل بوده اند حتی پیش از انقلاب اسلامی، هر ساله به حرمت آیت الله بروجردی در سالروز فوت در فروردین ماه مراسم داریم و این حرکت ۴۰ سال است که انجام می شود، برای تمام آیات اعظام سفر کرده بدین گونه بوده وهست، حال می‌آیند و اوضاع را به سمتی می برند که بیت داغدار آیت الله العظمی منتظری مظلوم خود طی بیانیه اعلام می کند در اولین سالگرد فوت این مرجع گرانقدر برنامه عمومی برگزار نخواهند کرد، قطعا آنان دلچرکین هستند از این بابت و برای جلوگیری از تکرار حوادث تلخ سال گذشته این تصمیم را اتخاذ کرده اند برای اینکه به مردم مجددا آسیب وارد نشود.

مهدی کروبی در تایید صحبت یکی از خانواده های حاضر در باب تشدید بی سابقه برخورد با منتقدین و دانشگاهیان افزود: در دوران مبارزات ما علیه رژیم فاسد طاغوت این اقدامات بی سابقه بوده است. بنده و همچنین سایر دوستان در طی دوران دانشجویی بارها به زندان افتاده ایم و پس از اتمام دوران محکومیت دوباره به دانشگاه و زندگی عادی خود بازگشته ایم و حتی سهمیه تحصیلی بسیاری از فعالین در خارج از کشور نیز قطع نمی شد، صدور چنین احکام سنگین و ظالمانه ای در مورد منتقدین و فعالین دانشجویی به ویژه زنان در حالی که هیچ یک اسلحه به دست نگرفته و حرکت خلاف امنیتی انجام نداده اند بحث برانگیز و باعث تاسف است، یکسری جریانات خاص با تنگ نظری هایی امروز سر کار آمده اند که کوچکترین انتقادات را تاب ندارند.

مهدی کروبی در پایان صحبت خود از حاضرین، تمامی دانشجویان و خانواده دانشجویان دربند خواست یاس و تردید به خود راه ندهند، این دوران گذراست و همه چیز به زودی به نحو احسن اصلاح خواهد شد.

در پایان، جمع حاضر به نمایندگی از فعالان دانشجویی بویژه زندانیان و خانواده آنها از تلاشها و پیگیری های شیخ مهدی کروبی چه قبل و چه پس از ۲۲ خردادماه ۸۸ و همچنین در زمان ریاست مجلس ششم و پیش از آن تقدیر و اظهار کردند: فعالیت خیرخواهانه و تلاش های بشردوستانه مهدی کروبی به خصوص در مورد زندانیان سیاسی و خانواده آنها هرگز از تاریخ این سرزمین پاک نخواهد شد و رادمردی و مجاهدت های شجاعانه و صادقانه وی در راه احقاق حقوق مظلومین همواره در ذهن و قلب ایرانیان ثبت خواهد شد.

در پایان مراسم نیز کروبی هدایایی به رسم یادبود و شادباش روز دانشجو به حضار تقدیم کرد.


"

۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

خاتمی: باید تلاش کرد و از هزینه‌ها نهراسید، اما با روش‌های مدنی و با پرهیز از خشونت

خاتمی: باید تلاش کرد و از هزینه‌ها نهراسید، اما با روش‌های مدنی و با پرهیز از خشونت: "
سید محمد خاتمی در پیامی به همایش دانشجویی “امید، رساترین اعتراض” که امروز در دانشگاه تهران برگزار شد، خطاب به دانشجویان تاکید کرد: باید امیدوار بود، باید تلاش کرد و از دادن هزینه ها نهراسید و البته همواره روشی که عرضه شده است و روشی که دانشجویان ما به آن پایبند هستند و اصلاحات ما به آن پایبند است، پیروی از روش های مدنی و پرهیز از خشونت و نفی خشونت از طرف هرکس که می خواهد باشد. چه از طرف کسانی که قدرت را در دست دارند و چه از طرف کسانی که به هر حال ممکن است مسایل و اعتراضاتی داشته باشند. راه ما راه آرام جنبش مدنی است و پایبندی به معیارها و موازینی که ملت ما داشته است و از جمله در انقلاب بزرگش تجلی داشته است.

به گزارش کلمه، رئیس‌جمهور سابق اصلاح طلب در این پیام که به صورت تصویری برای دانشجویان ارسال شده بود و امروز در سالن شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران پخش شد، همچنین گفت: فضایی که امروز متاسفانه کم و بیش شاهد هستیم که نیست. فشارهایی که روی بسیاری از اساتید و دانشجویان می آید، درخور و در شان دانشگاه نظام جمهوری اسلامی نیست.

متن کامل این پیام بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

بازهم شانزده آذر دیگر و بازهم بزرگداشت واقعه مهم، نه فقظ برای دانشگاه و دانشگاهیان که برای ملت شریف و بزرگوار ایران، واقعه ای که در تاریخ معاصر ما، نقش ممتازی داشته است و نشان دهنده پیشتازی و پیشگامی جامعه دانشگاهی ما در مسیر بلندی که ملت ما برای استقلال و آزادی و سربلندی داشته است و نیز امسال شانزده آذر مقارن است با اول محرم الحرام و هنگامی که مردم بزرگوار ما یاد و خاطره عاشورا و حضرت امام حسین (ع) را گرامی می دارند. این تقارن می تواند نماد پیوندی باشد که میان حرکت آزادی خواهانه و استقلال طلبانه و سرفرازی طلب ملت ما با پیام عاشورا و قیام عاشورا دارد. ملت ما برای آزادی، برای استقلال، برای رهایی از مدار عقب ماندگی تلاش می کند و برای این تلاش خود هزینه های فراوانی هم پرداخته است.

بدون تردید ملت ما از محرم درس های بزرگی آموخته است. بزرگترین درس، زنده نگه داشتن روح امید برای حرکت دوران ساز خویش است. یعنی عاشورا به ما آموخت که در سخت ترین شرایط و با وجود کمبود امکانات و بودن همه عوامل علیه یک جریان، می توان با نشاط به آینده امید داشت، اقدام و حرکت کرد و ملت ما با همین الهام و درس آموزی از این محرم بوده است که در مبارزه خود با استبداد، با استعمار، با سرکوبی و برای رسیدن به آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خود، بدون اینکه یاسی به خود راه بدهد و با وجود هزینه های فراوان راه را ادامه داده است و الحق که این ملت شایستگی های بزرگ خود را در مراحل و مقاطع مختلف تاریخ نشان داده است. از جمله در انقلاب مشروطیت، در نهضت مقاومت ملی و به خصوص در انقلاب بزرگ اسلامی حاصل کار و تلاش و حرکت این ملت و جنبش این ملت به سوی سرافرازی و استقلال و آزادی بوده است و در همه این لحظات راز و رمز پیروزی یعنی شکیبایی و صبر را و مقاومت و پایداری را در جان خود افزایش داده است.

شانزده آذر حادثه بزرگی بود که در سرمای استخوانسوز حاکمیت استبداد و استیلای جهانخواران رخ داد و مردم ما با پیشتازی دانشگاه ما و دانشجویان ما در مقابل کودتای آمریکایی و انگلیسی ایستادند و ابراز وجود کردند. کودتایی که به دست عوامل آمریکا و انگلیس، علیه دولت ملی دکترمصدق رخ داد. و ملت ما اعتراض خود را به این جریانی که ایجاد شده بود نشان داد و دانشگاه و دانشگاهیان ما هم در این امر پیشتاز بودند؛ خون سه شهید بزرگواری که در ۱۶ آذر به زمین ریخته شد آفتابی شد برای زندگی ملت ما و نشان داد که جنبش دانشجویی با ملت ما و خواست های او همراه است بلکه در عرصه های حساس و تعیین کننده نقش پیشتازی را دارد و پرچم دار حرکت کارهایی است که تا رسیدن به آزادی و استقلال و حاکمیت بر سرنوشت خود آرام نخواهد گرفت حرکتی که تداوم یافت و در انقلاب کبیر اسلامی تجلی ویژه‏ای داشت.

جنبش دانشجویی ما زنده بود و زنده است و زنده خواهد ماند. رسالت بزرگ دانشجو چون گذشته عبارت است از بیداری و بیداری گری، و روشن بینی و روشنگری، و امید برای آینده و تلاش برای جلوگیری از ضعف و فتور در حرکتی که به هر حال برای رسیدن به آرمان ها و اهدافش باید هزینه هایی بپردازد و این حرکت به سوی آزادی معنوی و مادی است و نیز رسالت دانشجو عبارت است از سیاست ورزی نه سیاست زدگی و استقلال نه تحت تاثیر جریان های خاصی که از بیرون بخواهند روی دانشگاه و دانشجویان اثر بگذارند. امروز نیازهای فراوان داریم که از جمله می توان مواردی را ذکر کرد:

یک: پرهیز از یاس و ناامیدی بخصوص با درس گرفتن از عاشورا و تقویت نشاط برای حرکت و درس گرفتن از قیام ابا عبدالله (ع) که در سخت ترین شرایط و با وجود کمترین امکانات می توان به آینده نگریست و آرمانخواهی و آزادی خواهی و جهت حرکت را تکاملی را رها نکرد. چه عنوان خوبی برای این نشست انتخاب شده است. امید، رساترین اعتراض، که اگر امید بود آینده هم تعیین کننده خواهد بود، برای مردمی که آرمانخواه هستند.

دوم: هوشیاری در برابر توطئه های درونی و بیرونی. کشور ما، ملت ما و انقلاب ما با مشکلات و توطئه های بزرگی روبه روست و در معرض آسیب هایی است. توطئه هایی که برای نابودی حرکت ملت ایران، برای سرنگونی نظامی که برآمده از خواست و اراده مردم است، یعنی جمهوری اسلامی و برای لطمه زدن به ایران، ایرانی و منافع ایران. ما نمونه های آن را در جنگ هشت ساله دیدیم. در رواج امواج سهمگین تروریسم، در این مملکت دیدیم. در تحریم ها و فشارهای سیاسی و تبلیغاتی علیه خودمان آزمودیم و هم اکنون هم این توطئه ها وجود دارد که نمونه های آن ترورها و کشتارهایی است که مسلما دست عوامل بیگانه را در آن نمی توان نادیده گرفت. از جمله طی یکی دو سال گذشته با هدف گرفتن شخصیت های علمی و استادان برجسته، در واقع تلاش می کنند تا ملت را از بازوهای توانمندی که برای پیشرفت و عظمت و عزت و آزادی دارند محروم کنند. این توطئه ها وجود داشته و وجود دارند و بیداری و روشن بینی حکم می کند که در مقابل این توطئه ها هوشیار باشیم. از طرف دیگر در درون هم، ما شاهد بعضی روشهای نادرست و سیاست های غلط هستیم که می تواند لااقل در مسیر توطئه های دشمن علیه مردم و کشورمان باشد. آن سیاست ها و روش هایی که می کوشد چهره نظام را، آگاهانه یا ناآگاهانه زشت جلوه دهد و جمهوری اسلامی را، جمهوری ای که با حقوق بشر، با ضوابط و معیارهای انسانی و اسلامی ناسازگار است و حتی قوانین مورد نظر و مورد تصویب خود را رعایت نمی کند، نشان دهد و با تبلیغات وسیع این چهره را زشت نشان دهند تا بتواند ضربه نهایی خود را بر این کشور وارد نمایند و همین رفتارها می تواند بهانه به دست دشمنانی بدهد که اصل ملت ایران؛ اصل انقلاب و اصل نظام ما را نمی خواهند. باید در مقابل همه توطئه ها، توطئه های درونی و بیرونی هشیار بود و جنبش دانشجویی ما، دانشگاهیان ما، نسل فرهیخته ما، اولی و احق هستند برای داشتن این هوشیاری و نیز سرایت دادن این هوشیاری به میان جامعه و آگاه کردن جامعه در همه جهات.

سوم: دانشگاه کانون بینش و دانش است و نقش بزرگی در انقلاب داشته است. شهدای بزرگ دانشجوی ما کم نیستند که در جنگ تحمیلی و در دفاع از تمامیت ارضی و ارزش های انقلاب ما فداکاری کردند و در عرصه های دیگر، در مبارزه با ترفندهای استعمار، در حرکت ها و جریاناتی که ضد آزادی و آبادانی کشور بود، جنبش دانشجویی ما نقش داشته و نقش خواهد داشت. این نشانه همان بینش درستی است که در دانشگاه های ما وجود دارد و امروز هم باید وجود داشته باشد؛ و امروز مهمترین وظیفه او برافراشته نگه داشتن پرچم آزادی خواهی، اخلاق مداری و پیشرفت جویی در جامعه است و نیز اهتمام به حقوق ملت و نیز دست آورد بزرگی که انقلاب اسلامی ما داشته، یعنی حاکمیت انسان بر سرنوشت خود و لوازم آن، یعنی آزادی های اساسی که از جمله در قانون اساسی ما مشخص شده است و به خصوص نسل دانشگاهی ما باید به همه قانون اساسی و بالاخص به فصل سوم قانون اساسی که بیان کننده حقوق ملت است اهتمام بکند و آگاهی خود را بالا ببرد و این آگاهی را در جامعه افزایش دهد.

و چهارمین نکته اینکه، انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، این با سابقه ترین جریان آزادی خواه و مومن و متعهدی که در عین وفاداری به آرمان های انقلاب و امام به چارچوب های اساسی نظام همواره از حقوق ملت دفاع کرده است و از فضای امن و آزاد در جامعه دفاع کرده و خواستار فضایی شده است که همگان بتوانند، همه کسانی که به قانون اساسی در عمل پایبند هستند حضور فعال داشته باشند و حقوقشان تامین بشود و به خصوص دانشگاه ها در فضای باز و آزاد باشد. فضایی که امروز متاسفانه کم و بیش شاهد هستیم که نیست.

فشارهایی که روی بسیاری از اساتید و دانشجویان می آید، درخور و در شان دانشگاه نظام جمهوری اسلامی نیست و انجمن اسلامی دانشجویان در عین پایبندی به دین، پایبندی به ارزش های انقلاب، پایبندی به چارچوب های نظام و قانون اساسی همواره تلاش کرده است که با آرامش و اعتدال و منطق این مسیر را ادامه دهد و در واقع رسالت ادامه راه جنبش آزادی خواهانه و استقلال طلبانه و عزت مدارانه جنبش دانشجویی را ادامه دهد. انشاءالله در آینده هم ادامه خواهد داد.

امروز نقش مهم روشنگری، ایجاد تفاهم، اصلاح طلبی، عدالت خواهی، آزادی جویی و… مسایلی است که بر عهده همه دانشجویان به خصوص دانشجویان مسلمانی است که دلبسته به این انقلاب و نظام هستند و از روش هایی که می توانند در درجه اول لطمه به خود نظام بزنند، ناراحت اند و انکار می کنند. امیدوارم که ما همواره شاهد پیشرفت و اعتلا باشیم و امیدوار باشیم که آینده ای بهتر از امروز داشته باشیم و بتوانیم به آرمانهایی که اماممان داشت، آرمانهایی که در انقلاب ما بود، خواسته هایی که ملت ما داشت و از جمله در قانون اساسی ما منعکس هست برسیم و با یاری خداوند می رسیم .

باید امیدوار بود، باید تلاش کرد و از دادن هزینه ها نهراسید و البته همواره روشی که عرضه شده است و روشی که دانشجویان ما به آن پایبند هستند و اصلاحات ما به آن پایبند است، پیروی از روش های مدنی و پرهیز از خشونت و نفی خشونت از طرف هرکس که می خواهد باشد. چه از طرف کسانی که قدرت را در دست دارند و چه از طرف کسانی که به هر حال ممکن است مسایل و اعتراضاتی داشته باشند.

راه ما راه آرام جنبش مدنیست و پایبندی به معیارها و موازینی که ملت ما داشته است و از جمله در انقلاب بزرگش تجلی داشته است. امیدوارم که شاهد موفقیت همه اقشار جامعه در همه عرصه ها باشیم و آینده درخشان ملت را همگی مورد توجه قرار دهیم و با امید به آن سو حرکت کنیم. پیروز و شاد و سرافراز باشید.


"

۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

مهدی کروبی: در سال گذشته اصلا انتخاباتی نداشتیم

مهدی کروبی: در سال گذشته اصلا انتخاباتی نداشتیم: "
ندای سبز آزادی: در یکمین سالگرد بازداشت مجدد مهدیه گلرو، فعال دانشجویی محروم از تحصیل و زندانی، مهدی کروبی با همسر و خانواده این دانشجوی زندانی دیدار و از آنها دلجویی کرد.

به گزارش سحام نیوز، در این دیدار که در آستانه سالروز بازداشت (۱۱ آذرماه ۸۸) مهدیه گلرو دانشجوی محروم از تحصیل دربند صورت گرفت خانواده و جمعی از فعالین دانشجویی حضور داشتند. وحید لعلی پور همسر مهدیه گلرو به شرح ماوقع جریانات در یک سال گذشته پرداخت.

وحید لعلی پور ابتداٌ به شرح چگونگی بازداشت خود و همسرش پرداخته و عنوان کرد طی ۳۱ روز انفرادی بدون تفهیم اتهام تنها چند بازجویی ساده داشته است و با توجه به اینکه در فعالیت های سیاسی هیچ دخالتی نداشته به ۲ سال حبس تعزیری به اتهام اتهامات! همسرش محکوم شده است و در ادامه به شرح مصائب خود و همسرش خانم گلرو پرداخت.

مهدیه گلرو، دانشجوی دانشگاه علامه که در پی انتقادات خود به محمود احمدی نژاد در سال ۸۵ از تحصیل محروم شد همراه تنی چند از دانشجویان کمیته دفاع از حق تحصیل را تشکیل دادند. وی پس از بازداشت در یازدهم آذرماه ۸۸، ۶۵ روز را در انفرادی گذراند که در این مدت به طور فشرده مورد بازجویی قرار می گرفت، هنگامی که ما هر دو در اوین بسر می بردیم مهدیه گلرو برای دست یافتن به درخواست مکرر و حق مسلم خود برای دیدار با همسرش دست به اعتصاب غذا زد که این باعث بروز عفونت روده در وی شده است و همچنان با این بیماری دست به گریبان است. با توجه به اینکه نیمی از دوران حبس خود را طی کرده است با در خواست آزادی مشروط وی مخالفت می شود و حتی از دادن مرخصی درمانی به وی امتناع می کنند و نیز در داخل زندان امکانات درمان وی را فراهم نمی کنند و حتی از تحویل دارو توسط خانواده به وی جلوگیری می شود.

گلرو هم اکنون در بند متادون زندان اوین در یک اتاق ۳۰ متری به همراه پانزده زن زندانی دیگر بسر می برد، شرایط این بند عینا شبیه بند امنیتی ۲۰۹ می باشد و زندانیان تنها روزی ۱ ساعت اجازه استفاده از محوطه هواخوری را دارند و تلفن این بند مدتهاست که از سوی مسئولین زندان قطع شده است. آقای لعلی پور در ادامه افزود که همزمان با روز دادگاهش همسرش مهدیه گلرو مجددا مورد بازجویی قرار می گیرد. از وی خواسته می شود که استعفای خود را از شورای دفاع از حق تحصیل اعلام نموده و در یک اعتراف نمایشی تلویزیونی شرکت نماید و همچنین یک عفونامه امضاء کند، وی تهدید می شود عواقب عدم همکاری وی با نهادهای امنیتی مستقیما در رای دادگاه شوهرش تاثیر خواهد داشت. مهدیه گلرو هیچ یک از موارد را نپذیرفت.

مهدی کروبی پس از شنیدن سخنان همسر و خانواده خانم مهدیه گلرو ضمن ابراز تاسف و همدردی با این خانواده اظهار داشت وضعیت دانشجویان و عزیزان دربند ما بدین شکل باقی نخواهد ماند و جریان فکری حاکم فعلی با این شرایط قادر به ادامه نیست، وی با اشاره به سخنان اخیر احمد جنتی که عنوان کرده بود ” جنبش سبز آتش زیر خاکستر است” ابراز داشت وجود و حضور عمیق نارضایتی در توده ی مردم از جریانات جاری به هیچ وجه قابل انکارنیست و بدان خود آقایان صریحا اذعان دارند.

وی در ادامه افزود که هم اکنون درگیر سه نگرانی شدیدهستیم؛ دانشجویان، جوانان و تمام کسانی که در این جریانات دچار لطمات جبران ناپذیر شدند، نظام و از همه مهمتر آتیه کشور عزیزمان ایران.

کروبی در پایان اظهار داشت در سال گذشته اصلا انتخاباتی نداشتیم و با اشاره به در پیش بودن زمان انتخابات مجلس افزود که این روزگار سخت گذرا خواهد بود.

"

۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

مهدی کروبی در لیست ۱۰۰ چهره برتر سال ۲۰۱۰

مهدی کروبی در لیست ۱۰۰ چهره برتر سال ۲۰۱۰: "
مهدی کروبی و عبدالکریم سروش به انتخاب مجله Foreign Policy در آخرین شماره سال میلادی جاری، به عنوان شخصیت های سال ۲۰۱۰ شناخته شده اند. به گزارش سحام نیوز این نشریه مشهور سیاسی در شماره این ماه خود با انتخاب مهدی کروبی و عبدالکریم سروش به عنوان ۱۰۰ چهره سیاسی سال، توضیحاتی را در خصوص آنان درج نموده است.



"

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

کروبی در دیدار با خانواده‌های زندانیان سیاسی: این روزهای سخت، ماندنی نیستند

کروبی در دیدار با خانواده‌های زندانیان سیاسی: این روزهای سخت، ماندنی نیستند: "
مهدی کروبی ظهر امروز – چهارشنبه – به مناسبت عید غدیر با تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی دیدار و گفت‌و‌گو کرد.

به گزارش تحول سبز، مهدی کروبی که از ابتدای بازداشت های غیرقانونی فرزندان سبز ملت ایران تا کنون دیدار با خانواده های آنان را به عنوان یک وظیفه انسانی و اخلاقی دنبال کرده و علاوه بر میزبانی این خانواده‌ها، با حضور در منازل آنان نیز به دلجویی از ایشان پرداخته است، پس از گذشت حدود یک سال و نیم از کودتای انتخاباتی در شب عید غدیر امسال نیز در منزل یکی از خانواده های زندانیان سیاسی با تعدادی دیگر از این خانواده ها دیدار کرد.

حاضرین در این جلسه پس از تبریک عید غدیر، گزارشی از وضعیت عزیزان خود دادند و از این که همه مناسبت های مذهبی و ملی می آیند و می روند و اعیاد می گذرند و سیاسیون و روزنامه نگاران و دانشجویان و زنان دربند هم چنان به بند ستم اسیرند، گله کردند و گفتند: همه بی عدالتی ها که تاکنون بر عزیزان ما و خانواده هایشان روا داشته شده، یک سو و این دوری و هجران طولانی بدون مرخصی، یک سو. این وضعیت برای ما و فرزندانمان طاقت فرساست، ولی ظاهرا دل سختی های مدعیان عدالت علوی ادامه دارد.

آقای کروبی نیز با ابراز تأسف از اقدامات غیرقانونی اعمال شده علیه زندانیان سیاسی و خانواده هایشان، پایداری و استقامت آنان را ستود و گفت: بی شک این روزهای سخت ماندنی نیستند و به زودی شاهد روزهای خوب به دور از ظلم و بی عدالتی خواهیم بود.

وی با دلجویی از همسران، فرزندان و پدر و مادران آزادگان دربند حاضر در این مجلس، ضمن دعا برای آرامش قلبی و صبوری بیشترشان و نیز سلامت و پایداری اسرای سبزشان، اظهار امیدواری کرد که در روز عیدغدیر این عزیزان در کانون گرم خانواده هایشان باشند.

"

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

پیام رییس جمهور میرحسین موسوی به مناسبت آذر، ماه دانشجو

پیام میرحسین موسوی به مناسبت آذر، ماه دانشجو: "
کلمه: میرحسین موسوی، در پیامی که به مناسبت فرارسیدن ماه آذر خطاب به دانشجویان نوشته، آنها را همراهان پرمهر و شجاع جنبش سبز نامیده و گفته است که با توجه به ایجاد محدودیتها برای دیدار مستقیم وی با دانشجویان، لازم دیده که به عنوان قدردانی این پیام را برای آنها بفرستد. موسوی آذر را ماه دانشجو نامیده و تلاش کرده است در این پیام به بخشی از سوالات و دغدغه هایی که در این مدت از سوی دانشجویان مطرح شده، پاسخ گوید.

میرحسین در این پیام که شامل یک مقدمه و پنج بند است، ۱۶ آذرماه را یادآور حادثه ای دانسته که در آن دانشجویان هوشیار و پیشتاز ایران، به خاطر اعتراض به استبداد داخلی و استعمار خارجی، به خاک و خون کشیده شدند؛ روزی که نشان داد سرکوب برای بقای بیشتر تکیه گاه بدی است. میرحسین در تجلیل از دانشجویان، آنها را «دیده بان بیدار مخاطرات جامعه ایران» خوانده و به مستبدان یادآوری کرده است که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، و آنها را به کنج خلوتکده امن تخیلی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است تا بلکه تألم ناشی از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.

وی در بند نخست پیام خود «شیوه خریدن فرصت» توسط دولتمداران را مورد نقد قرار داده و گفته است: «همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند. صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.»

میرحسین سپس از دولتمداران پرسیده است:

«چرا این همه اصرار برچشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید که با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم با توزیع بخشی از پولی که ازدست آنان ربوده اید می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت برسر سفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟»

موسوی پس از طرح این سوالات اطمینان داده است که سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته، حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کارگرفته شود، می توانند با پراکندن سوالها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند.

وی در همین پیام، ضمن یادآوری تجربه کهریزک، کوی دانشگاه و عاشورای تهران و با تاکید بر این که اقتدارگرایان خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیده و به تجمع های مهندسی شده دلخوش کرده اند، نتیجه گرفته که نشانی از بصیرت برای برگشت به سوی مردم دیده نمی شود.

موسوی با اشاره به این پرسش مهم بسیاری از همراهان جنبش سبز که در این روزها که امکان بیان اعتراض ها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، چه باید کرد؟ گفته است که پاسخ به این پرسش باید محصول عقل جمعی باشد و همه همراهان راه سبز امید باید راهکار ارائه کنند. وی با تاکید بر اینکه «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است»، گسترش آگاهی در میان مردم را یکی از مهمترین راهکارها در شرایط موجود دانسته است.

میرحسین در پایان ضمن تجلیل از مبارزان در بند از زن و مرد، به ویژه دانشجویان در بندی که نشان داده اند راه سه آذر اهورایی ۱۶ آذر فراموش نشده است، رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جنبش سبز را جزو وظایف همه ما دانسته است.

به گزارش کلمه متن کامل پیام میرحسین موسوی به مناسبت ماه دانشجو به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

دانشجویان همراه جنبش سبز،

دوستان جوان و پرمهر و شجاع هموطن،

سلام و درود بر شما باد

در آستانه ماه آذر -ماه دانشجو- در یادآوری ایستادگی ها و مبارزات شما برای پاسداری از حقوق ملت ایران و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، لازم دیدم چند کلمه از باب قدردانی و احترام برای شما عزیزان بنویسم، به ویژه آنکه امکان دیدار مستقیم با شما کم شده است.

در دوسال اخیر، در ملاقات هایی که با شما داشته ام و یا در نامه ها و یادداشت هایی که فرستاده اید، همواره شاهد دغدغه های شما درباره آینده ایران عزیز و جنبش سبز آزادیخواهانه مردم ایران بوده ام. و البته از شما نیز جز این انتظار نیست، چرا که در سرزمین ما، دانشجو همواره ی تاریخ دیده بان بیدار مخاطراتی بوده است که جامعه ایرانی را تهدید می کرده است و در این راه خود نیز، به گواهی تاریخ، از خطرهای بزرگ در راه دفاع از مردم و ملت استقبال کرده است. و مگر نه این است که ۱۶ آذرماه هرسال یادآور حادثه تلخی است که در آن، دانشجویان هوشیار و پیشتاز این دیار، که در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی حامی آن دهان به اعتراض گشوده بودند، به خاک و خون کشیده شدند؟ در آن روز مستبدان و خودکامگان تصور می کردند که بعد از آن سرکوب و کشتار، دهان انتقاد و اعتراض برای همیشه بسته خواهد ماند؛ خطایی که همه کسانی که به پیروزی برپایه ارعاب تکیه می کنند مرتکب می شوند، و چه بد تکیه گاهی است ابزارسرکوب برای بقای چند روز بیشتر.

مستبدان روز به روز تنهاتر می شوند / مستبدان زمانی بیدار میشوند که بسیار دیر است

مستبدان نمی دانند که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، وآنها را به کنج خلوتکده تخیلی به ظاهر امنی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است، تا بلکه تألم ناشی از از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.

مستبدان، روز به روز تنهاتر می شوند و به همه چیز و همه کس گمان بد می برند، دوستان دیروزشان را از خود می رانند، و هر انتقاد و نصیحتی را توطئه ای برای نابودی خویش می پندارند. و بدتر آنکه منافع خودشان را مساوی با منافع ملی می گیرند و در چنین وضعی ناچار به سلاح داران تکیه می کنند، و به دنبال کسانی می گردند که چشم و گوش بسته از آنها فرمان برند و سایه شک و تردید نسبت به افکار و اعمال آنها را حتی برای لحظه ای از دل نگذرانند.

مستبدان در دایره تنگی که برای خود فراهم کرده اند، آنقدر گرد خویش می چرخند که از شنیدن همهمه سقوط کاخ خودکامگی و خودرایی باز می مانند و زمانی بیدار می شوند که بسیار دیر است برای بازگشت به آغوش مردم.

طایفه طایفه کردن و تحقیر مردم، روش مشترک مستبدان و فرعونیان / رنگ قدسی بخشیدن به قدرت بدترین جنبه جباریت است / عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند / دزدها و دیکتاتورها از قانون بدشان می آید

آنان نمی دانند که دهان و گوش و چشمان مردمان را شاید بتوان از گفتن و شنیدن و دیدن بازداشت، اما اندیشیدن موهبتی الهی است که دروازه های خلوتگاه آن به روی زورمندان بسته است. راز این همه احساس خطر از دانش و دانشجو و دانشمند، این همه اضطراب از آزادی چرخش اطلاعات، این همه ترس از رسانه های آزاد، این همه واهمه از تجمع حتی آرام و مسالمت جویانه منتقدان و معترضان، و نیز این همه تلاش برای بیگانه نمایی دوستان مردم و انقلاب، و روند مستمر پایان ناپذیر ناخودی کردن فرزندان ایران، این همه هراس از هرآنچه با عقلانیت جمعی پیوند دارد و این همه پرهیز از هر آنچه با برنامه ریزی و مدیریت دانش محور مرتبط است آیا درهمین نیست؟ و سرانجام، مستبدین در جهت کسب پیروزی با حاکمیت ترس، از همان روشی استفاده می کنند که فرعون و همه فرعونیان بهره بردند. طایفه طایفه کردن مردم «با خودی و غیرخودی کردن ملت» و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی». و این آخری به گواهی تاریخ بدترین جنبه جباریت است. یعنی واجب است که اطاعت کنید و سوال نکنید و ما برتر از آن هستیم که مورد سوال قرار گیریم. آیا قانون گریزیهای گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی وعدم تمکین در مقابل رای مردم و گریز از انتخابات های آزاد و رقابتی غیرگزینشی و بستن روزنامه ها جز این معنی می دهد که عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند؟

مگر امام رحمت الله علیه در سال ۵۹ نگفت «همه روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رای داده است. همین رای نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید. بروید مشغول کار خودتان بشوید.»

ودر سال ۶۰ نیز فرمودند:

«البته دزدها از قانون بدشان میاید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان می آید»

وهم ایشان بودند که در جواب نامه صریح نمایندگان مجلس در مورد انحراف نظام از حدود قانون اساسی گفتند که همه باید به قانون برگردیم.

اقتصاد بیمار، سیاست های من در آوردی و فساد عمیق / کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ / محکومیت بخشنامه ای و آمرانه جنبش سبز و سه میلیون دانشجوی آگاه

۱- چنین است دوستان عزیز که امروز، به واسطه به کارگیری شیوه غلط خریدن فرصت های زودگذر از طریق ایجاد بحران های پیاپی، هزینه های سنگینی بر مردم ما تحمیل می شود، تا با تمسک به شیوه از پیش شکست خورده فرار به جلو، تحکیم مناسبات فرقه ای با الگوی «اطاعت محض یا اخراج»، برانگیختن کینه های ناشی از شکاف عمیق تر شده میان فقرا و اغنیا، این قدرت چندروزه چند روزی بیشتر در دست قدرتمندان باقی بماند.

روندی که می بایست در بستر اعتمادسازی گسترده مردم -مردمی که به دولتمردان به دلیل انتخابات پر از تخلف و تقلب و دستکاری رایانه ای آرا بدبین شده بودند- و با تکیه بر خرد جمعی واستفاده از صاحبنظران خداترس و بیطرف صورت می گرفت، اینک جراحی دردناکی نامیده می شود که جان اقتصاد بیمار ناشی از سیاستهای من در آوردی و فساد عمیق را بیش از پیش در مخاطره قرار داده است. همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند.

صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.

پرسش بزرگ مردم ما از آنها این است که اگر به راستی بر این حقایق آگاهید و می شنوید نظر کارشناسان را که متفق اند اجرای این طرح به شکلی که شما تهیه کرده و اجرا می کنید جز خسارت های مادی و انسانی و تشدید بی عدالتی، دستاوردی در بر ندارد، چرا این همه اصرار بر چشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم، با توزیع بخشی از پولی که از دست آنان ربوده اید، می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟ نمی اندیشید که حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی را آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کار بگیرید، سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته می توانند با پراکندن پرسشها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند؟

راهبرد فرار به جلو و آشوبهای ساختگی / راهپیمایی ۲۵ خرداد را نمی بینند و به تجمع های مهندسی شده دل می بندند / نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود

۲- شاید قرار است که به این بهانه، باز هم آب گل آلود شود و کسانی باز هم به جای پاسخگویی، راهبرد فرار به جلو و از بین بردن فرصت ها تا مرز نابودی نظام و ایجاد بحران های شدید در این کشور را دنبال کنند. امروز بیش از همیشه شاهد دشمن دشمن کردن دست اندر کاران، به عنوان جزئی از استراتژی پیروزی از طریق ترساندن هستیم. پیش از این شاهد بوده ایم که به گواه تصاویری که ضبط شده است، مأموران امنیتی و افراد موسوم به لباس شخصی، خودروها و موتورسیکلت ها را می سوزانند، شیشه ها را خرد و ساختمان ها را تخریب می کنند، و با بی شرمی، معترضان را متهم به انجام آن می کنند. آیا برای آنهایی که به راحتی کارناوال راه می اندازند و برای مأموران دولتی کلاه گیس و آرایش ها و لباس های جنس مخالف فراهم می کنند، دشوار است که این بار هم تحت عنوان فتنه سبز یا سرخ یا هر عنوان دیگری، آشوب های ساختگی بر پا کنند و آن را وسیله ای برای فریب افکار عمومی و انحراف نهادهای نظارتی و تسویه حساب های جدید سیاسی قرار دهند؟

متاسفانه تجربه کهریزک و کوی دانشگاه و زیر گرفتن بی پناهان با اتومبیل پلیس و از پل پائین انداختن و سر زندانیان را به چاه توالت فروکردن و خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیدن و دل بستن به تجمعهای مهندسی شده و فرمایشی، جلوی روی ماست و نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود.

اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت و التزام به اخلاق، خط مشی اصولی جنبش سبز/ هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند / چهره زندگی را برای مردم زشت تر نکنیم

۳- همراهان جنبش سبز همچنان درخواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت، التزام به اخلاق و روش های اخلاقی را خط مشی اصولی خود می دانند و با هر کس که به هر عنوان و بهانه آشوب کور بیافریند، مخالفند و آن را به ضرر مصالح و منافع ملی ایرانیان و اهداف جنبش سبز می دانند. باید به دیگران نیز توصیه شود که به سیره عقلا متعهد باشند و اگر تشخیص می دهند حرکتی مخرب است، آن را متوقف کنند.

هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند، و نباید بر زخم های عمیق نابسامانی هایشان نمک پاشید. برعکس، چنانچه این همراه کوچک بارها درخواست کرده ام، باید با دستگیری از کسانی که این روزها بر اثر انبوه مشکلات به زمین می خورند کمک شود تا، به دور از روش هایی که کرامت انسانی آنان را از میان ببرد، به زندگی آبرومندانه شان ادامه دهند. چهره زندگی برای بسیاری از مردم زشت شده است، آن را زشت تر نکنیم، بلکه در حد توانمان، در زیبا کردن آن بکوشیم.

در شرایط اختناق و سرکوب چگونه اعتراض کنیم / آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است / یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند / در این راه شکست نیست، ما همه با هم هستیم

۴- دوستان گرامی، پرسیده اید که این روزها که امکان بیان اعتراض ها و انتقادها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، همراهان جنبش سبز چه باید بکنند؟ حقیقت این است که پاسخ به این پرسش هم باید محصول عقل جمعی باشد و شایسته است که همه همراهان و علاقه مندان به راه سبز امید در ارائه راهکارهای مناسب مشارکت داشته باشند.

به نظر من، به عنوان یک فرد از این خیل عظیم، «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است». گسترش آگاهی به دایره کسانی که به فضای مجازی دسترسی ندارند، تماس های چهره به چهره، بالابردن توانمندی ها در تحلیل آنچه پیرامون ما در جریان است، با مطالعه و بحث و گفتگو در جمع های کوچک حقیقی یا مجازی و با توسعه شبکه های اجتماعی که از آسیب فضای امنیتی موجود در امان باشند، آشنایی با تاریخ اسلام و ایران و به ویژه حوادث جنبش های مردم این سرزمین از مشروطه تا کنون، می توانند بخشی از تلاش های ما و نه همه آن باشد.

می توان با معرفی نظری و عملی اسلام رحمانی و تبری از افکار و اعمالی که به نام دین رواج یافته و با سرچشمه های وحیانی و سیره پیشوایان دینی بیگانه است، جلوی نهادینه شدن رفتارهای نابهنجاری را که دولتمردان و صاحب منصبان برای بقای قدرت خود استخدام کرده اند، گرفت.

یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند. یادمان باشد که شعار «دروغ ممنوع» در روزهای پرشکوه پیش از انتخابات، چگونه از جان مردم خسته از دروغ های پیاپی قدرتمندان برخاست و فضای این دیار را فراگرفت. یادمان باشد که تا یکایک ما، خود را از آلودگی ها و نقایص اخلاقی پاک نسازیم، انتظار داشتن جامعه اخلاق بنیادی که در آن همه انسانها بتوانند به قله های شکوفایی انسانی خود برسند، بیهوده است. و یادمان باشد که در این راه، شکست نیست، اما صبر و استقامت فراوان، و عدم ترس از پرونده سازی و سایر اقدامات سرکوبگرانه ضروری است. یادمان نرود که همه باهم می گفتیم نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.

زندانیان سیاسی را یاد و به خانواده های آسیب دیدگان رسیدگی کنیم / دانشجویان بزرگترین سرمایه جنبشی که همراهان آن بی شمارند

۵- یاد و یادآوری مبارزان در بند از زن و مرد و آگاه کردن مردم از ایستادگی زندانیان سیاسی و رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جزو وظایف همه ماست. در این میان جا دارد در ماه آذر، «ماه دانشجو»، از دانشجویان در بند یاد شود؛ دانشجویانی که راه سه شهید اهورائی ۱۶ آذر را فراموش نکرده و نشان داده اند که در راه نیل به جامعه ای عادلانه و آزاد و متعلق به همه ایرانیان، از هیچ خطری نمی هراسند و دلیرانه مقاومت می کنند.

و سرانجام آن که چه کسی است که نداند سه میلیون دانشجوی آگاه کشور بزرگترین سرمایه جنبش سبز است؟ جنبشی که همراهان آن بی شمارند و هریک به نوعی رهبر این جریان عظیم مردمی هستند.
"

۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

قتل‌های خودسرانه نتیجه‌ی اظهارات شماست

قتل‌های خودسرانه نتیجه‌ی اظهارات شماست: "
مهدی کروبی در مصاحبه ای به به سخنان احمد جنتی در خطبه های نماز جمعه این هفته تهران پاسخ داد. رییس مجلس سوم و ششم در بخشی از این مصاحبه علما و عقلا را به تذکر و توصیه به آقای جنتی برای پرهیز از اینگونه اظهار نظرات فراخواند و به رییس شورای نگهبان یادآور شد که این رفتارها و گویش ها ثمره اش قتل های خودسرانه ای می شود که همگان به خاطر دارند. او همچنین خطاب به علما گفت: “حالا چه شده که چون حاکمیت از خود ماست باید تشویق کنیم که مردم را بکشند ویا زندان کنند مگرامیرالمومنین کسی را که شمشیر بر فرقش زد سفارش نکرد که او را شکنجه نکنید واگرشهید شدم یک ضربه بیشتر به اونزنید حالا یک حادثه ای پیش آمده و عده ای را گرفته اند. آیا این افرادی را که گرفته اند قاتل امیرالمومنین هستند؟ دست به اسلحه برده اند؟ یک جمعیتی از خود همین نظام آمده اند و گفته اند رای ما چه شد؟آیا جمعی را که دستگیر کرده اید باید با آنان با خشونت رفتار کرد؟ بیایید آمار بگیریم و ببینیم این افرادی که در زندانند چه کسانی هستند؟ این افراد مردم همین کشورند. جزو خانواده شهدا و یا جبهه ای هستند. دانشجو و استاد هستند. شما به جای اینکه بیایید تشویق به رفتارانسانی و اسلامی نمایید، دادگاه ها را توصیه به خشونت می نمایید؟”

متن کامل این مصاحبه به نقل از سحام نیوز به شرح زیر است:

جناب آقای کروبی ضمن عرض خسته نباشید؛ آقای جنتی در نماز جمعه روز گذشته خود “مرخصی دادن به توطئه گران را مانند مرخصی دادن به سارقان دانست” و از قوه قضائیه در این خصوص گله مندی کرد.آقای جنتی همچنین در بخش دیگری از سخنانش خواستار برخورد شدیدتر این قوه با زندانیان سیاسی شده است. شما تبعات اینگونه سخنان را آنهم از تریبون نماز جمعه چگونه تحلیل می کنید و آیا اینکه در چنین شرایطی این گونه رفتارها می تواند چه تاثیری بر قوه قضائیه و روح قضاوت داشته باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای جنتی مواردی را در خطبه های هفته پیش گفتند که باعث شگفتی من شد. وی راوی سخنان نیروهای اطلاعاتی بود که از دستگاه قضایی گله مند بودند. بنده چند نکته در خصوص این سخنان بیان می کنم و آرزومندم که در آینده شاهد اینگونه رفتارها و سخنان نباشیم.

اولین نکته جایگاه روحانیت وعلما است. که در تمام ادوار پناهگاه مردم بودند در مقابل حکومتها. فراوان در تاریخ داریم که علما وقتی از حکومت ناراحت می شدند در خصوص دستگیری و آزار مردم، با حکومت برای آزادی زندانیان وساطت و رایزنی می کردند. همکنون نیز بنا به گفته خانواده زندانیان سیاسی مراجع عظامی همچون آیت الله العظمی وحید خراسانی وعده پیگیری وضعیت زندانیان را به خانواده شان داده اند. من سخنی با ایشان دارم. مگر خودمان در دوران خفقان وقتی عده ای زندانی می شدند و در خطر اعدام بودند به خانه علما و مراجع نمی رفتیم؟ مگر در ماجرای قتل حسن علی منصور خود شما آقایان بست ننشستید که مراجع وساطت کنند که این افراد اعدام نشوند؟

مگر مرحوم آیت الله العظمی حکیم بارها تذکر و وساطت برای زندانیان نمی کرد؟ از جمله آقای کاظم موسوی بجنوردی رهبرحزب ملل اسلامی که محکوم به اعدام شده بود و درخواست عفوی هم نکرده بود، وساطت نکردند؟ که آن حکم اعدام به حبس ابد تبدیل گردید. حالا چه شده که چون حاکمیت از خود ماست باید تشویق کنیم که مردم را بکشند ویا زندان کنند مگرامیرالمومنین کسی را که شمشیر بر فرقش زد سفارش نکرد که او را شکنجه نکنید واگرشهید شدم یک ضربه بیشتر به اونزنید حالا یک حادثه ای پیش آمده و عده ای را گرفته اند. آیا این افرادی را که گرفته اند قاتل امیرالمومنین هستند؟ دست به اسلحه برده اند؟ یک جمعیتی از خود همین نظام آمده اند و گفته اند رای ما چه شد؟آیا جمعی را که دستگیر کرده اید باید با آنان با خشونت رفتار کرد؟ بیایید آمار بگیریم و ببینیم این افرادی که در زندانند چه کسانی هستند؟ این افراد مردم همین کشورند. جزو خانواده شهدا و یا جبهه ای هستند. دانشجو و استاد هستند.

شما به جای اینکه بیایید تشویق به رفتارانسانی و اسلامی نمایید، دادگاه ها را توصیه به خشونت می نمایید؟ آقای جنتی آیا از درون خانواده این افراد خبر دارید که چه بر آنان می گذردوچه چهره ای از روحانیت و اسلام در پیش آنها ترسیم خواهد شد؟ وقتی خانواده محمد نوری زاد، زیدآبادی و مومنی – که با همسر برادر شهیدش ازدواج کرده است وبرای اعتراف گیری سرش رادرچاه توالت می کردند- و یا وقتی این حرف ها را خانواده دو شهید مانند طبرزدی وعرب سرخی بشنود چه احساسی به آنها دست می دهد؟

من به خانواده این زندانیان می گویم که به خدا این روحانیت نیست. آقای جنتی سن زیادی از شما گذشته شما پسرتان حسین درزندان بود. می دانید مادر آن فرزند چه احساسی داشته؟

موضوعی را بازگو می کنم که نقد و توصیه به شماست و نه سرزنش. مگر حسین شما زندانی و جزو مجاهدین خلق (منافقین) نبود؟ مگر بعد از زندان در خانه شما نبود؟ مگر همسر و زندگی برایش فراهم نکردید؟ اما وی و همسرش در همان سالهای اولیه انقلاب درخانه تیمی و دردرگیری با نیروهای انقلاب کشته شدند. فرزند ایشان را خود شما گرفتی و بزرگ کردی. مگر کسی به شما خرده گرفت؟ من قصد سرزنش ندارم اما می خواهم حس و حال پدر بودن را برایتان زنده کنم. می خواهم بدانید احساس خانواده زندانی از هرمسلک ، مسلمان و غیرمسلمان،سنی و درویش و غیره چه می تواند باشد.

یکی از بزرگان از قول آیت الله طاهری نقل می کرد که اختلاف جنتی با من به خاطر ندادن ملاقات از طرف من به فرزند منافقش حسین بود. آقای جنتی شما فکر کن خانواده حسین مرعشی، عیسی سحر خیز، مهدی خزعلی، محمد داوری که از خانواده جانبازان و شهدا هستند و نیز نسرین ستوده که بنا به قول همسرش که وی را در دیدار اخیر نشناخته بود، چه سختی هایی را تحمل می کنند؟ آقای جنتی صحبت های من و شما که روحانی هستیم از دیدگاه مردم به حساب شخص گذاشته نمی شود بلکه به حساب روحانیتی که بیش از هزار سال خدمت کرده و از حقوق مردم دفاع کرده است ، می گذارند. آقای جنتی این رفتار تو است که افراد سرخورده از نظام این صحبت ها را به حساب روحانیت می گذارند.

آقای جنتی در چه فضایی زندگی می کنید؟ چه کسانی به شما مشاوره می دهند؟ به تعببیر خودتان سپاه واطلاعات.

همین افراد اتاق فکر ومشاوران شما هستند. اینها که گله می کنند می خواهد که احکام این زندانیان نیز زیر نظر سپاه و اطلاعات باشد. آقای جنتی آیا شما در نماز جمعه از خون آنان که زیر شکنجه کشته شدند دفاع کردی و از این شکنجه ها سخنی گفتی؟ آیا شد در نماز جمعه بگویی که آقایان اطلاعاتی و نیروهای مسلح، سه پزشک تا به حال ترور شده اند، ببینید چه کسی آنان را کشته؟ چرا از پزشکان و اساتید دانشگاه کشته شده سخن نمی گویید؟ پرونده دکتر معتمدی چه شد؟ آن پرونده استاد دانشگاه مرحوم محمدی به کجا رسید؟ شما که ادعا می کنید ما در هوا تروریست را می گیریم و از داخل پاکستان عطارزاده را می آوریم! شما ببینید چه هیولای زشت و پلیدی از روحانیت در ذهن بچه های این مردم و خانواده های آنان با این سخنان بوجود می آورید!

آقای جنتی تو دبیر شورای نگهبانی که کارش نظارت بر انتخابات و قوانین مجلس است! شما را با قوه قضائیه چه کاری است؟ می دانید نتیجه این سخنان شما چیست؟ نتیجه اش همان قتل های خودسرانه ای است که در گوشه و کنار مملکت اتفاق افتاد. نتیجه این حرف ها همان قتل های زنجیره ای کرمان شد. این رفتارها و سخنان است که باعث این اقدامات می شود.

آقای جنتی شما به این افراد میگویی فتنه گر و آنان هم به شما می گویند فتنه گر که این حرف ها را میزنی و فتنه به پا میکنی.شما جواب اعمال خودت را بده. اگر یک دستگاه عادلانه ای در کشوروجود داشت و یک هیات منصفه ای تشکیل می شد آن وقت به شما نشان می دادیم که طی این ۲۱ سال شما چه کرده اید و چقدر حقوق مردم را ضایع کرده اید؟ با نظامیان و اطلاعاتی ها که می نشینید و بررسی می کنید و هر کسی را بخواهید رد می کنید و یا تایید می کنید. همین ها اعضای مجلس خبرگان را تعیین می کنند. چقدر حوزه های انتخاباتی را باطل اعلام کردید که حوادثی مانند کوهدشت و فریدون کنار و قزوین در آن رخ داد؟ چه اتفاقی در آن حوزه ها افتاد و چند نفر کشته شدند؟ شما مسئول آن اتفاقات هستید.

آقای جنتی همین رفتارهاست که باعث ضربه زدن به استقلال قوه قضائیه می شود. حرف های شماست که باعث می شود بازجوها به زندانیان بگویند که قاضی کاره ای نیست و همه کاره ما هستیم! من تعجب می کنم چرا جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ایشان چیزی نمی گویند؟ همیشه بزرگان ما در این کارها پیش قدم بوند اما حالا نمی دانم چرا اینطور نیست؟

آقای جنتی شما به عنوان دبیروهمه کاره شورای نگهبان اقدام به تهدید نمایندگان مجلس در برابر حق استیضاح وزرا می نمایید، و قصد قطع نمودن بازوهای نظارتی نمایندگان بر دولت و وزرا را دارید؛ آیا با این رفتارها چیزی از رسالت مجلس و نمایندگان مردم باقی خواهد ماند؟

آقای جنتی به شما یادآور می شوم که برخی از این افرادی که اکنون در زندان هستند و نیز افرادی که شما همکنون آنان را فتنه گر می خوانید و تقاضای برخورد شدیدتر با آنان را دارید، کسانی بودند که در سال های آغازین انقلاب در مقابل امثال فرزند تروریست شما مبارزه و ایستادگی کردند. متاسفانه سخنان تان آنقدربه دور از انصاف و منطق است که از دیدگاه برخی افراد مغرض این شائبه بوجود می آید که شما می خواهید انتقام خون پسرتان را از این زندانیان، جبهه رفته ها و مبارزین سابق بگیرد، که البته من به این دیدگاه اعتقاد ندارم.

در پایان من از تمامی مراجع و بزرگان می خواهم که برای حفظ آبروی اسلام و روحانیت و نیز جلوگیری از ضایع شدن حقوق زندانیان اقدامی را انجام دهند تا مبادا خدای ناکرده در آینده شاهد اقداماتی باشیم که دیگر راهی برای جبران آن نباشد.

والسلام


"

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

آیت‌الله دستغیب: پیامبر دنبال بخشش بود، نه انتقام‌گیری

آیت‌الله دستغیب: پیامبر دنبال بخشش بود، نه انتقام‌گیری: "



ندای سبز آزادی: آیت‌الله علی‌محمد دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز، گفت: پس از فتح مکه، بعضى مسلمانان نادان که هنوز اسیر سرکشى‌هاى جاهلى بودند، گمان کردند زمان انتقام فرا رسیده و وقت آن است که عقده سالها اذیت و آزار را اکنون خالى کنند، به همین سبب یکى از پرچمداران سپاه اسلام، با ورود به مکه فریاد برآورد که امروز روز انتقام است. اما پیامبر از این سخن ناراحت شدند و بلافاصله دستور دادند پرچم را از او بگیرند و این شعار را سر دهند: «الیوم یوم المَرحَمة؛ امروز روز مرحمت است.»

ایشان در جلسه هفتگی تفسیر قرآن خود که در مسجد قبا برگزار شد، در تفسیر آیات ۵ و ۶ سوره غافر، قرار داشتن مسلمانان در فقر و اقلیت و فشار و دست و پنجه نرم کردن آنها با انواع ستمهاى کفار و تهدیدات و جنگهاى آنها را یادآور شد و با اشاره به برخی افراد که همه قلبشان را ثروت و مال پر کرده و مست طلاها و املاک و دارایی‌هایشان هستند یا فراوانى هواداران و طرفدارانشان از خود بیخودشان کرده است، تصریح کرد: وضع کفار در ظاهر بهتر و برترى همه‌جانبه از آن آنها بود، اما چون مهلتشان به پایان رسید، عذاب الهى کفار و مشرکین را فرو گرفت و طومار عمرشان را در هم پیچید.

این مرجع تقلید همچنین در بخش دیگری از سخنانش که در سایت حدیث سرو منتشر شد، گفت: عده ای از مردم، اگرچه چندان به دنبال پول و مادیات نیستند، اما فهم پایینى دارند و خیلى زود گول مى‏خورند و هیکل و عمامه و ریش را ملاک برتری افراد می‌دانند؛ البته افراد این چنینى را خداوند به خاطر کمى فهمشان عذاب نمى‏ کند و به بهشت داخل مى‏کند به شرط آنکه مرتکب ظلم و تجاوزى نشوند.

گزیده‌ای از سخنرانی ایشان در ادامه می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

کفار و مشرکین در ابتداى بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله بر مسلمانان تسلط داشتند و مؤمنین منتظر فرج الهى بودند و روزى را انتظار مى‏کشیدند که کفار یا مسلمان شوند یا هلاک گردند. اما در مدت سیزده سال حضور پیامبر در مکه و پس از آن تا سال هشتم هجرى، همواره مسلمانان در فقر و اقلیت و فشار بودند و با انواع ستمهاى کفار و تهدیدات و جنگهاى آنها دست و پنجه نرم مى‏کردند تا آنکه با فتح مکه حکومت اسلامى گسترش یافت، جایگاه پیامبر تثبیت گردید و مؤمنین نفسى به راحتى کشیدند. شاید تا قبل از فتح مکه بعضى مسلمانان از آن همه سختى و شدت طاقتشان طاق شده بود و نزدیک بود درونشان به همان کفر سابق گرایش یابد، لذا خداى تعالى در این آیه مى‌فرماید:

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ«۵» وَ کَذلِک حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّک عَلَى الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النّارِ«۶»

«پیش از اینها هم قوم نوح و طوایف بعد از نوح پیامبرانشان را تکذیب کردند و هر امتى به دستگیرى پیامبر خود همت گماشت و به باطل جدال کرد تا حق را پایمال سازد اما من آنها را گرفتم و چه سخت است عذاب. و بدینسان فرمان عذاب پروردگارت بر کافران حتمى شد که آنها همه اهل آتشند.»

این کفار و مشرکین و برترى فعلى آنها بر مؤمنین مخصوص امروز نیست، بلکه در زمان پیامبران پیشین نیز همین بود؛ حضرت نوح پس از ۹۵۰ سال دعوت به خدا، تنها ۸۳ نفر به او ایمان آوردند و چه زجرها که همین ۸۳ نفر از آن کفار ندیدند و بالاتر از همه، زجرهاى خود حضرت نوح بود. اقوام بعد از او نیز یعنى قوم ابراهیم و قوم لوط و قوم عاد و قوم ثمود و قوم شعیب و فرعونیان همه در پى آزار مؤمنین و پیروان پیامبران بودند و همیشه این کفار بودند که از نظر نفرات و امکانات بر مؤمنین برترى داشتند و همتشان معطوف به ضرب و شتم و بازداشت و اخراج و حتى قتل پیامبرانشان بود.

هرکجا مى‏توانستند با مجادله باطل و مغالطه در حق سعى در پایمال کردن برهان حق مى‏نمودند و معمولاً با به رخ کشیدن فقر انبیاء و عدم برخوردارى آنها از امتیازات اشرافى‌گرى، آنها را تخطئه مى‏کردند و در دعوى رسالتشان خدشه وارد مى‏ساختند.

با وجود آنکه وضع کفار در ظاهر بهتر و برترى همه جانبه از آن آنها بود، اما چون مهلتشان به پایان رسید، عذاب الهى کفار و مشرکین را فرو گرفت و طومار عمرشان را در هم پیچید، در اسلام نیز با فتح مکه بساط بت پرستى مکّیان جمع شد و مهمترین عامل آزار و اذیت مسلمانان و شخص پیامبر از هم پاشید. هنگام ورود پیامبر به مکه، با اراده خداوند، کفار چنان غافلگیر شدند که جز تسلیم در مقابل پیامبر راهى بر ایشان باقى نماند. اگرچه بسیارى از مردم مکه دوست مى‏داشتند ایمان بیاورند، اما ترس از دست دادن جان و مال و اخراج از شهر، مانعشان مى‏شد.

هرکس مى‏خواست به مدینه هجرت کند، مى‏بایست قید همه دارایی‌هایش را بزند و مخفیانه جان خود را بردارد و بگریزد. در تاریخ آمده است که فرزند یکى از اشراف مکه به خاطر آنکه اسلام آورده بود، خانواده‏اش او را عریان در بیابان رها کردند، به طورى که از میان زباله‏ها ساترى براى پوشاندن عورت خود پیدا کرد و با همان وضع به مدینه آمد و معلوم است که همه چنین ایمانى نداشتند. لذا با ورود سپاهیان اسلام به مکه عده‏اى با آغوش باز اسلام را پذیرفتند، اما بعضى دیگر که معمولاً از اشراف و بزرگان کفار بودند، متحیّر و نگران، منتظر بودند ببینند پس از آن همه شرارت‌ها و دشمنی‌ها پیامبر چه حکمى درباره شان صادر مى‏کند. از آن طرف بعضى مسلمانان نادان که هنوز اسیر سرکشى‏هاى جاهلى بودند، گمان کردند زمان انتقام فرا رسیده و وقت آن است که عقده سالها اذیت و آزار را اکنون خالى کنند، به همین سبب یکى از پرچمداران سپاه اسلام، با ورود به مکه فریاد برآورد که امروز روز انتقام است.

پیامبر که از این سخن ناراحت شدند، بلافاصله دستور دادند پرچم را از او بگیرند و این شعار را سر دهند: «الیوم یوم المَرحَمة؛ امروز روز مرحمت است». پس از آن پیامبر سران مشرکان را جمع کرد و به آنها فرمود: امروز چه انتظارى از من دارید؟ آنها گفتند: أخٌ کریم: تو برادر مهربان و بخشنده‏اى. پیامبر فرمود: «لا تثریب علیکم الیوم؛ امروز ملامت و توبیخى بر شما نیست» (یوسف / ‏۹۲) و این همان سخنى بود که یوسف به برادران خود گفت. پس از آنکه در مقابل عظمت و جلالت او سر خجلت به زیر افکنده، شرم از عمل گذشته خویش داشتند. حتى رسول خدا صلى الله علیه و آله خانه ابوسفیان را که مرکز دسیسه و توطئه علیه اسلام و شخص پیامبر بود، خانه امن خواند و فرمود هرکس در آنجا وارد شود در امان است. این نوع برخورد چیزى ماوراى سیاست مادى و در واقع تجسم رحمت الهى است و پیامبر با این کار به همه آیندگان روش صحیح حاکمیت انسانى را آموخت.

مى‏توان گفت اسلامى که امثال ابوسفیان با زور اسلحه پذیرفتند در واقع مصداق «فأخذتهم» و همان عقوبتى بود که خداوند کفار اقوام گذشته را بدان دچار کرد. چرا که پذیرش اسلام براى این افراد عذابى دردناک بود، از آن جهت که مانند دیگر مسلمانان مى‏شدند و در ردیف پایین‏ترین طبقه جامعه قرار مى‏گرفتند و دیگر نمى‏توانستند «من من» کنند. همچنان که خود پیامبر نیز این چنین بودند؛ لباس و مسکنى بسیار ساده داشتند، بر الاغ سوار مى‏شدند و با دست خود شیر مى‏دوشیدند. در جلساتشان دایره‌وار مى‏نشستند و اگر کسى تازه وارد مى‏شد نمى‏فهمید که چه کسى پیامبر است. علاوه بر آنکه سران مکه بار سنگین اعمال گذشته شان نیز وبال گردنشان بود و شرمندگى از آنها مایه خجالت و سرشکستگى و لکه ننگى بر پیشانیشان بود که اگر مى‏فهمیدند مى‏بایست از این شرم بمیرند.

وَ کَذلِک حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّک؛ منظور از «کلمة ربّک» اراده خداى تعالى است که بر این قرار گرفته که آدمى با اختیار خود و طلب از خداى تعالى و همچنین با تسلیم و رضا در برابر تقدیرات الهى و نیز به وسیله دستگیرى و هدایت ائمه هدى علیهم السلام عشق کامل خداى تعالى را درک کند و اتصال موجودات عالم به او و همراهى او با آنها را بفهمد و به آنچه خداوند در خلقت او نهاده یعنى به فعلیت رساندن اسماء و صفات او دست یابد، تا یکتایی‌اش را به شهود بنشیند و لذتى را که در رسیدن به این مدارج است، بچشد و پس از آن به ملاقات پروردگار نائل آید در حالى که همه قلب و روح و هدفش خداى تعالى گشته، هیچ منیّتى از او نمانده باشد. این اراده پروردگار و کلمه او درباره مؤمنین است و آنهایند اصحاب الجنّة و اصحاب النّور.

اصحاب به معناى هم صحبت و همراه است. چنین کسانى با نور پروردگار همراه خواهند شد و هر کجا که پا بگذارند، تمام موجودات عالم به استقبالشان مى‏آیند و در برابرشان خاضع و تسلیم مى‏گردند. نه تنها آسمان و زمین و آنچه در آنهاست، بلکه موجودات عالم دیگر و فرشتگان نیز براى ایشان خاضع و تسلیم مى‏شوند، لذا در روایت است که چون مؤمن را در قبر مى‏گذارند، زمین مى‏گوید: اى مؤمن، هنگامى که تو بر من راه مى‏رفتى، من مشتاق بودم و دوست مى‏داشتم در درون من آیى تا فراخى و گشایش در قبرت ایجاد کنم و پس از آن به اندازه‏اى که چشم کار مى‏کند، همه روح و رضوان مى‏بیند و باغى از باغهاى بهشت به رویش گشوده مى‏شود.

در طرف دیگر کسانى که همه خواسته شان خوردن و خوابیدن و شهوت‌رانى کردن است و همه قلبشان را ثروت و مال پر کرده، مست طلاها و املاک و دارایی‌هایشان هستند یا فراوانى هواداران و طرفدارانشان از خود بیخودشان کرده است، اینان همان کسانى هستند که به تعبیر قرآن چشم دارند اما نمى‏بینند، گوش دارند اما نمى‏شنوند و قلب دارند، اما نمى‏فهمند؛

«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِک کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِک هُمُ الْغافِلُونَ».

«بى تردید بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریده‏ایم؛ آنها دلهایى دارند بى ادراک و چشمانى که با آن نمى‏بینند و گوشهایى که با آن نمى‏شنوند؛ آنان مانند چهارپایانند، حتى گمراهتر از آنها؛ همانهایند غفلت زدگان». (اعراف / ۱۷۹)

در حقیقت این افراد جز مادیات و لذات مادى چیزى نمى‏بینند و نمى‏شنوند و نمى‏فهمند و هرگز لذات عالى معنوى را درک نمى‏کنند، لذا همچون چهارپایان‌اند.

البته غالب افراد مؤمنى که دوست اهل بیت هستند و محبت ایشان را در دل دارند، مردمى خداجو و تابع دستورات ائمه‏اند و معمولاً متوجه وضع خود مى‏باشند و این چنین غرق مادیات و دنیا نمى‏گردند. گروه دیگرى نیز هستند که اگرچه چندان به دنبال پول و مادیات نیستند، اما فهم پایینى دارند و خیلى زود گول مى‏خورند. به عنوان مثال شخصى نزد یکى از علما رفت و گفت: آیا اجازه مى‏دهید مقدار نماز و روزه استیجارى به فلانى – یکى از طلبه ها – بدهم؟ شخص عالم پرسید: چطور آدمى است، آیا او را مى‏شناسى؟ گفت: بله آقا همه چیزش به قاعده است؛ محاسنش به قاعده است، عمامه‏اش به قاعده است. او اگرچه شخصى بدى نبود، اما خوبى را تنها در ظاهر و به قاعده بودن لباس و ریش مى‏دید.

یا نقل مى‏کنند آقا ضیاء عراقى و سید ابوالحسن اصفهانى به یکى از شهرها رفتند و مردم به استقبالشان آمدند. سید ابوالحسن اصفهانى مرجع تقلید بود، اما هیکلى لاغر داشت و آقا ضیاء عراقى از علما بود، اما مرجع نبود و هیکلى فربه و چاق داشت. مردم گمان مى‏کردند آقا ضیاء مرجع است و دست او را مى‏بوسیدند و خوش‌آمدگویى مى‌کردند. هرچه آقا ضیاء مى‏گفت: مرجع تقلید ایشان هستند، عده ای اعتنا نمى‌کردند. البته افراد این چنینى را خداوند به خاطر کمى فهمشان عذاب نمى‏کند و به بهشت داخل مى‏کند به شرط آنکه مرتکب ظلم و تجاوزى نشوند.

اما دسته سوم کسانى هستندکه دنبال دنیایند. برخى از آنها اظهار دین مى‏کنند و با تازیانه دین استر دنیایشان را مى‏رانند و برخى دیگر رسماً دین را کنار گذاشته کارى به آن ندارند. به نظر بنده بیشتر مردم در عصر حاضر از گروه اول هستند و گروه دوم و سوم بسیار کمترند. دلیل این سخن نیز آن است که وقتى مردم نداى حق طلبانه امام خمینى را شنیدند به میدان آمدند و به او لبیک گفتند، با آنکه به نظر مى‏رسید جو مسموم دوران شاهنشاهى اکثریت مردم را به غفلت و هوا و هوس کشانده.


"

۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

امام به دنبال حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان بود نه آنکه بخش زیادی از ملت را دشمن قلمداد کند

امام به دنبال حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان بود نه آنکه بخش زیادی از ملت را دشمن قلمداد کند: "


ندای سبز آزادی: مهدی کروبی روز گذشته به دیدار مهندس موسوی رفت. به گزارش خبرنگار سحام نیوز این دیدار در شرایطی انجام گرفت که نیروهای امنیتی قصد جلوگیری از ورود مهدی کروبی به پاستور را داشتند که با عکس العمل میرحسین موسوی این اقدام آنان ناکام ماند.

در ابتدای این دیدار آقای کروبی از فضای دروغ و تهمت در کشور که متاسفانه نهادینه شده است ابراز تاسف کرد و اظهار داشت: بعد از اینکه در انتخابات ریاست جمهوری نهم با تقلب توانستند شخص مورد نظر را در مسند ریاست جمهوری بنشانند در انتخابات مجلس هشتم و دهم ریاست جمهوری نیز به صورت سهمیه بندی و مهندسی شده آراء را تقسیم کردند و انتخاباتی را برگزار کردند که باعث انفجار مردمی شد و با بدترین شیوه و خشونت زیاد با مردم برخورد کردند و هر روز در رسانه هایی که از پول بیت المال ارتزاق می کنند، انواع دروغ و تهمت ها به طرف مقابل می زنند و کوچکترین جوابی را از مخالفین و منتقدین نه تنها در رسانه ملی بلکه در روزنامه ها نیزبر نمی تابند تا جایی که علاوه بر ممنوعیت خبری از من و شما در رسانه ها حتی از چاپ آگهی تسلیت هم روزنامه ها را منع کردند. و تحمل هیچ گونه آزادی بیان را ندارند و عملا آزادی راستگویی و صداقت را ذبح دو روزه دنیای خویش کردند. در حالی که می توانستند با برگزاری انتخابات سالم کشور را از هر گزندی محفوظ بدارند.

در ادامه این دیدار آقای موسوی به نبود تدبیر و عقل در اداره کشور اشاره نمود و گفت: به طور کلی کسی با هدفمند کردن یارانه ها مخالف نیست، اما حرف اصلی ما این است که نیرویی که بتواند این طرح را مدیریت کند، وجود ندارد و قسمت اعظم نیروهای کارشناس مشهور و توانمند کنار گذاشته شده اند. این هنر نیست که برای اجرای هدفمند کردن یارانه ها در ۲۰۰۰ منطقه تهران نیرو بچینیم یا فرمانده پلیس به یاری سپاه و بسیج جهت ترساندن مردم افتخار کند. شیوه مدیریتی این آقایان بلایی بر سر کشور چه در اقتصاد و حوزه های دیگرآورده که امکان برگشت به وضعیت ۶سال گذشته هم خیلی سخت شده است.

در ادامه این دیدار آقایان کروبی و موسوی در آستانه روز ۱۳ آبان مواردی را متذکر شدند:

- در آستانه ۱۳ آبان روز دانش آموز و و سالروز تبعید حضرت امام؛ متاسفانه شاهد فشار زیادی بر فرهیختگان این کشور اعم از دانشگاهیان و دانشجویان و وکلا و روزنامه نگاران هستیم. هر روز احکام سنگینی بر علیه روزنامه نگاران متعهد صادر می شود؛ به طوری که علاوه بر زندان؛ به دهها سال محرومیت از فعالیت های مطبوعاتی محکوم می شوند و یا وکلا شناخته شده را به جرم دفاع از موکلین خود زندان و به احکام سنگین محکوم می کنند تا دیگر وکالت زندانیان سیاسی را به عهده نگیرند و یا دانشگاهیان را به زندان های طویل المدت و خارج از اقامتشان تبعید و زندانی می کنند . به طوری که موجب خطر و آزار و اذیت خانواده هایشان می گردد. ولی با تمام این اقدامات هر روز نیروهای جدید و با انگیزه به صحنه می آیند و رویش جنبش مردمی هر روز از روز دیگر بیشتر است.

- به مصلحت کشور نیست که بین صفوف ملت تفرقه ایجاد کنیم و دهها میلیون نفر از معلمان و کارگران، دانشجویان و اساتید و زنان و مردم کشور را خس و خاشاک و گوساله، یا میکروب و فتنه گر بنامیم. آن نظامی که امام عزیز ۱۵ سال برای آن مبارزه کرد به دنبال حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان بود. نه آنکه بخش زیادی از ملت را دشمن قلمداد کند. ایجاد رعب و وحشت باعث از بین رفتن مشروعیت نظام می گردد و بدون مشروعیت هیچ نظامی دوام نمی آورد. لذا ما معتقدیم همه ملت ایران، عزیز و دارای حقوق شهروندی می باشند و همه آنها از کرامت ذاتی برخورد بوده و ذات انسان با میکروب و خس و خاشاک بی گانه است. جامعه سالم، مطلوب و برخواسته از رای مردم، جامعه ای است که در آن اعتراض، اعتصاب، انتقاد و … جزو حقوق طبیعی و اولیه مردم می باشد.

- سیاست های ماجرا جویانه خارجی باعث شده است که در فاصله کوتاهی چندین قطع نامه از سازمان های بین المللی بر علیه کشور ما صادر شود و اثرات منفی خود را بر وضع معیشتی مردم نشان دهد. فقر و نرخ بیکاری و تعطیلی مراکز تولیدی و واردات بی رویه تا جایی رسیده است که سنگ قبر هم از خارج وارد می شود و کمک های بلاعوض و وام به کشورهای خارجی و همسایه که معلوم نیست تا چه اندازه مجلس در جریان است اقتصاد کشور را به شدت ضعیف کرده است و ادامه این روند خطر ناک میتواند به فروپاشی نظام تمام شود. آیا هزینه و فایده این ریخت و پاش ها به نفع کشور است؟ و چرا مردم به صورت شفاف در جریان این ریخت و پاش ها نیستند؟

- دلسوزانه خواستاریم به جای جنگ بی ثمر با علوم انسانی، از متخصصین برجسته علوم انسانی کشور در حوزه های اقتصاد و جامع شناسی و جمعیت شناسی و دیگر شاخه ها استفاده کنید و کار را به دست کاردان ها بسپارید. نه آنکه تحمل دوستان خودتان را هم نداشته باشید.

"

۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

کروبی: اگر جنبش حق‌طلبانه‌ی مردم مرده است، چرا بگیر و ببندها تمامی ندارد؟

کروبی: اگر جنبش حق‌طلبانه‌ی مردم مرده است، چرا بگیر و ببندها تمامی ندارد؟: "
ندای سبز آزادی: مهدی کروبی در دیدار با خانواده‌های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی، نسبت به یکه‌تازی نیروهای امنیتی و بازجویان ابراز نگرانی کرد و با تاکید بر اینکه جنبش مردمی ایران زنده است، افزود: آنها مدعی هستند که جنبش را مهار کرده اند. اگر اینچنین است، پس چرا هر روز از فتنه سخن می گویید. اگر فتنه مرده است! پس چرا پشت سر مرده صحبت می کنید؟! و از کوچکترین حرکت ها بیم دارید و نگرانید؟! اگر فتنه مرده است پس چرا بگیر و ببندهایتان تمامی ندارد؟!

به گزارش تغییر، بعد از ظهر روز پنج شنبه ششم آبان ماه، مهدی کروبی به دیدار خانواده های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی رفت. در این دیدار صمیمی کروبی ضمن دلجویی از خانواده های ایشان، آنها را به ایستادگی و صبوری بیشتری فرا خواند و افزود: وضع بسیار بد و نگران کننده ای است. عملکرد نهادهای امنیتی و قضایی هیچ گونه توجیه قانونی ندارد. متاسفانه قضات کاره ای نیستند و این بازجویان امنیتی هستند که حرف اول و آخر را می زنند.

انتخابات آزادانه نیست

دبیرکل حزب اعتماد ملی ضمن تاکید بر اینکه انتخابات باید عادلانه و آزادانه برگزار شود، گفت: ببینید، اینها رفتند به دنبال اینکه انتخابات را صوری برگزار کنند، یعنی به این نتیجه رسیدند که برای حفظ قدرت و یکدست کردن حاکمیت با حفظ ظواهر دموکراتیک، انتخابات را آنگونه که خود می پسندند، برگزار کنند و در این فرایند، افراد خاصی از صندوق ها بیرون بیایند. این مساله به تدریج ادامه پیدا کرد تا اینکه در انتخابات دهم ریاست جمهوری که اوج بی احترامی به آرای مردم صورت گرفت، مردم واکنش جدی نشان دادند.

وی خاطرنشان کرد: این واکنش برای آنها اصلا قابل انتظار نبود، فلذا دست به سرکوب مردم زدند. طبیعی است همانطور که عمق نارضایتی مردم تشدید شده، آنها نیز که انتظار چنین واکنشی را از مردم نداشتند، برای حفظ موقعیت خود، فشارها را بیشتر می کنند.

جنبش زنده است و حرکت اصلاحی مردم ادامه خواهد داشت


رئیس مجالس سوم و ششم شورای اسلامی در ادامه با تاکید بر اینکه جنبش مردمی ایران زنده است، افزود: آنها مدعی هستند که جنبش را مهار کرده اند. اگر اینچنین است، پس چرا هر روز از فتنه سخن می گویید؟ اگر فتنه مرده است! پس چرا پشت سر مرده صحبت می کنید؟! و از کوچکترین حرکت ها بیم دارید و نگرانید؟! اگر فتنه مرده است، پس چرا بگیر و ببندهایتان تمامی ندارد؟!

وی تاکید کرد: حرکت قانونی و حق طلبانه مردم ادامه دارد، شماها هم با این بگیر و ببندها و انواع و اقسام تبلیغات علیه حرکت اصلاحی مردم، نمی توانید جلوی این حرکت را بگیرید و حرکت اصلاحی مردم تا رسیدن به نتیجه ادامه خواهد داشت.

برخورد با اعضای وحدت و سازمان ادوار، برخورد با بنده و جریان حامی بنده است


مهدی کروبی با تقدیر و قدردانی از ایستادگی جامعه ی دانشگاهی و اقشار روشنفکری ایران، افزود: بیشترین فشارها بر این اقشار است، چرا که آنها به واقع موتورهای حرکت اصلاحی در کشور هستند. برخورد با اعضای دفتر تحکیم وحدت و سازمان ادوار تحکیم در وهله اول برخورد با من و جریان حامی بنده است.

دبیرکل حزب اعتماد ملی اضافه کرد: از سویی می خواهند القا کنند که شماها در اقلیت هستید و پایگاهی در جامعه ندارید، و از سوی دیگر نیز با دستگیری و برخورد و صدور احکام سنگین، دانشگاه ها را تحت کنترل خود در بیاورند تا مبادا حرکتی معترضانه به وجود بیاید.

بی حرمتی از سوی بی هویت ها شکل می گیرد


صاحب امتیاز روزنامه توقیف شده اعتماد ملی ضمن ابراز ناراحتی از بی حرمتی های انجام شده به مردم، گفت: در دهه ی اول انقلاب، تعصبات مذهبی که ناشی از وجود فشارهای رژیم ستم شاهی بود، موجب می شد که برخی خودسرانه برخوردهای سنگینی با بی حجابی می کردند. امام به محض مطلع شدن از این جریان، فوری دستور داد تا این افراد بازداشت و مجازات شوند و فرمان ۸ ماده ای امام در حفظ حریم خصوصی مردم صادر شد تا جلوی حرکتهای خودسرانه و متعصبانه گرفته شود.

اما به اعتقاد کروبی، متاسفانه امروز شاهدیم که تشکیلاتی برای برخورد با مردم شکل گرفته است. وی در این باره گفت: متاسفانه افرادی که از گذشته خبر ندارند و به سوابق انقلاب ناآگاهند و از خود هیچ گونه هویتی ندارند، سردمداران بی حرمتی به حریم خصوصی مردم شده اند. تعدادی از اراذل و اوباش که سابقه ی مشروب خوری و عربده کشی و زندانی شدن در همین رابطه را در کارنامه خود داشتند، در یورش به منزل شخصی بنده نقش اصلی را ایفا کردند، و از این قسم برخوردها بسیار است که همه وصف آنها را شنیده ایم.

ایستادگی کنید و صبور باشید

مهدی کروبی در پایان ضمن دلجویی از خانواده های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی، گفت: زمانی که من به زندان افتادم، حسین ما هم چند ماه بیشتر نداشت. بدانید که ما هم چنین شرایط سختی را پشت سر گذاشته ایم. ایستادگی کنید و صبور باشید. متاسفانه فعلا بنا را بر فشار و زور گذاشته اند، اما فشارها نتیجه نخواهد داشت و قطعا وضع به این صورت باقی نخواهد ماند. امیدوارم به زودی شاهد حل مشکلات و بازگشت زندانیان سیاسی به کانون خانواده هایشان باشیم.

گفتنی است در ابتدای این دیدار، خانواده های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی ضمن خوش آمدگویی به مهدی کروبی، از ایستادگی و مقاومت وی در کنار مردم و در جهت دفاع و پیگیری حقوق زندانیان تقدیر و تشکر کردند.

آنها همچنین گزارشی کوتاه در مورد وضعیت پرونده این دو زندانی سیاسی ارائه دادند و شرایط خانوادگی خود را به دلیل زندانی شدن همسران خود، نامناسب توصیف کردند.

گفتنی است همسر حسن اسدی زیدآبادی به دلیل بیماری کلیوی در شرایط نامناسبی به سر می برد و همسر علی جمالی نیز به دلیل داشتن فرزند پنج ماهه در شرایط مناسبی قرار ندارد.

۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه

مهدی کروبی: از تاریخ درس بگیرید و ننگ تصویب این طرح را برای خود نخرید

مهدی کروبی: از تاریخ درس بگیرید و ننگ تصویب این طرح را برای خود نخرید: "


ندای سبز آزادی: مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی و رئیس مجالس سوم و ششم، در نامه‌ای به نمایندگان مجلس، نسبت به احتمال تصویب طرح موسوم به “نظارت بر نمایندگان مجلس” هشدار داد و تصویب این طرح را معادل ذبح مجلس و نابودی همیشگی این نهاد در نظام جمهوری اسلامی دانست.

کروبی در این نامه با اشاره به تصویب موضوع بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات خبرگان رهبری توسط شورای نگهبان در اولین سال پس از درگذشت امام خمینی (ره) که به کم اثر شدن این مجلس و رد صلاحیت بسیاری از روحانیون در انتخابات خبرگان منجر شد، طرح فعلی را نیز به آن طرح تشبیه کرد و نوشت: محتوای طرح حاضر نشان می دهد که نویسندگان آن نه به دنبال نظارت بر نمایندگان که در حقیقت به دنبال تحدید نمایندگان بوده اند و طبع آقایان با نظارت استصوابی و سلیقه ای شورای نگهبان سیر نشده که اکنون در اندیشه طرحی دیگر افتاده اند تا اگر یک نماینده در گذر از هفت خوان رستم و راه یافتن به مجلس، همچنان سخنی ناپسند اصحاب قدرت گفت بتوان به طرفه العینی و به گوشه قلمی او را توبیخ، تحدید و یا از مجلس اخراج کرد

وی همچنین به مخالفت صریح آیت‌الله صافی گلپایگانی با این طرح اشاره کرد و انتقاد این مرجع تقلید را بازگو کرد که گفته بود: “اینگونه طرح‌ها، موجب نظارت اکثریت بر اقلیت می‌شود که این امر نیز با فلسفه اسقلال نمایندگان مجلس کاملاً در تضاد است.”

دبیرکل حزب اعتماد ملی در پایان نامه خود، با بیان اینکه “قدرت ها گذراست و حکومت ها از پی هم می آیند و می روند” از نمایندگان مجلس هشتم خواست که از تاریخ درس بگیرند و نگذارند ذبح مجلس، در دوره ای صورت بگیرد که آنها عنوان نماینده ملت را بر خود دارند. وی همچنین نوشت: “من در مقام یک برادر دینی، همکار قدیمی و پاسدار مشروطیت از شما می خواهم که اگر عده ای کمر به نابودی مجلس بسته اند شما ننگ تصویب این طرح که تیر خلاص بر نهاد قانونگذاری است را برای خود نخرید و بگذارید آنها خودشان در نهادی خارج از مجلس چنین برنامه ای را عملیاتی کنند.”

متن کامل این نامه، به نقل از سایت سحام نیوز، به شرح ذیل است :

بسمه تعالی

نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی

با سلام

ضمن عرض خسته نباشید امید دارم که در این روزهای حساس و خطیر در پیگیری امور نمایندگی خود پیروز و موفق باشید. در روزهای گذشته متن طرحی به دست من رسید که نظارت مجلس بر مجلس عنوان آن بود اما به واقع پایه های جمهوریت نظام و مشروطیت حکومت را نشانه گرفته بود؛ و از اینرو وظیفه خود دیدم به عنوان یک پاسدار مشروطیت و در مقام فردی که چهار دوره در کسوت نمایندگی و همچنین سه دوره در هیت رئیسه خدمتگزار کوچک ملت بوده ام، شما را از عواقب و نتایج تصویب احتمالی چنین طرحی آگاه کنم؛ مقدمتا چند نکته را به عنوان ضرورت با شما در میان می گذارم و پس از آن اشاره خواهم کرد که چرا بیم آن دارم که با تصویب چنین طرحی، مجلس به عنوان یادگار عصر مشروطه و انقلاب اسلامی به نهادی فرمایشی و بی اثر تبدیل شود.

اول. به واقع بزرگترین نقطه قوت هر نظام مردمسالار در وجود و استقلال نهاد قانون‌گذاری است و اینچنین بود که پدران مشروطه خواه ما در مشروطه کردن حکومت استبدادی پیش از هرچیز بر تاسیس نهاد پارلمان همت گماردند و مشروطیت در ایران با تاسیس خانه ملت کلید خورد. هفت دهه پس از انقلاب مشروطه نیز قانون اساسی ما آنقدر به جایگاه مجلس اهمیت و اعتبار می‌بخشید که بر طبق اصولی از آن «مجلس وظیفه تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد» (اصل۷۶) و مطابق نظر قانونگذار اساساً تشکیل دولت بدون حضور مجلس امکان پذیر نیست (اصل۸۸) و مجلس حق سوال و استیضاح از دولت را دارد. نسل ما هنوز فراموش نکرده است توجهی را که امام از ابتدای مبارزه خود علیه استبداد پهلوی بر نهاد مجلس و پارلمان داشت آنچنانکه وقتی در آن دوره نهاد پارلمان در اثر ردصلاحیت ها و تقلب های گسترده به نهادی تحت امر حاکمان مبدل شد امام راحل مرگ جمهوریت و مشروطیت را هشدار داد و به هنگام تصویب لایحه کاپیتولاسیون با یک قیام و قعود نمایندگانی که به واقع نماینده ملت نبودند، فریاد برآورد که حق بود اگر «بیرق سیاه بالاى بازارها و خانه‏ها بزنند و چادر سیاه بالا ببرند». امام راحل آنقدر بر جایگاه و موقعیت مجلس توجه داشتند که پس از انقلاب نیز تصمیم گیری در خصوص ماجراهای مهم و تاثیرگذار را به مجلس واگذار کردند و حتی در بازنگری قانون اساسی علاوه بر اینجانب و رئیس وقت مجلس، انتخاب ۵ نفر از اعضا شورای بازنگری را به مجلس واگذارنمودند البته جمله مشهور و همیشگی امام هیچگاه از یاد ملت ایران نمی‌رود که فرمودند «مجلس در راس همه امور است»؛ و این سخن نه یک تعارف سیاسی که برآمده از یک اعتقاد قلبی بود.

دوم. اگر نبود سابقه چهار دوره خدمتگزاری ام در مجلس و احساس دینی که به این رکن رکین در نظام جمهوری اسلامی می کنم، شاید این نوشته را خطاب به شما قلمی نمی کردم. به واسطه چهار دوره خدمتگزاری مردم در نهاد مجلس همواره خود را پشتیبان نهاد مجلس دانسته ام و در هیچ موقعیتی نیز به حکم مصلحت چشم بر تضعیف جایگاه این نهاد نبسته ام و اکنون نیز اگر با شما سخن می گویم صرفا به واسطه خطری است که در کمین می بینم و نگرانی ای که از تضعیف این نهاد دارم.

سوم. نظارت بر مجلس در یک نظام دموکراتیک و اسلامی نه تنها امری پسندیده که امری لازم و از اوجب واجبات است. این نظارت اما نباید به ابزاری در دست مخالفان دموکراسی و اراده مردم و اصحاب قدرت تبدیل شود که در این صورت از معنا تهی و به ضد خود تبدیل خواهد شد. تحدید و تضعیف جایگاه مجلس به نام نظارت و حفاظت از مصلحت عمومی البته امری بی سابقه در این مملکت نیست. مخالفان اراده ملت در هر برهه و زمانه ای سعی در تحدید و تضعیف جایگاه مجلس و نمایندگان ملت داشته اند و آنچنانکه در تاریخ معاصرمان نیز دیده ایم گاه به کمک توپ و سرباز روسی و گاه به مدد ردصلاحیت های گسترده و تقلب در انتخابات تلاش شده اند تا نهاد پارلمان را به نهادی حکومت ساخته و فرمایشی تبدیل کنند. بر اساس همین تجربه بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و در هنگام تدوین و تصحیح قانون اساسی بسیار تامل شد تا راهی برای جلوگیری از تبدیل مجلس به نهادی فرمایشی و حکومت ساخته تعبیه شود و نهاد شورای نگهبان به عنوان نهادی ناظر درنظر گرفته شد تا همچون گذشته که نفوذ دربار و حکومت سدی در برابر انتخابات سالم به حساب می آمد این بار در نظام جمهوری اسلامی، نهاد مجلس از دست اندازی حاکمان در امان بماند. با این حال شورای نگهبان خصوصا پس از رحلت امام آنچنان بر دایره نظارتی خود بر انتخابات مجلس افزود که عملا به نهادی مخل مشروطیت و سدی در برابر اراده مردم تبدیل شد. آنچنانکه امروز عملا یک نماینده مردم پیش از انتخاب توسط جمهور مردم باید توسط اعضای شورای نگهبان منتخب اعلام شود و ابتدا از صافی سلایق اعضای شورای نگهبان بگذرد تا در مرحله بعد در معرض انتخاب رای مردم قرار بگیرد. بدین ترتیب آنچه باید با هدف نظارت بر مجلس در جهت تحقق حقوق ملت و جلوگیری از دست اندازی ارباب قدرت انجام می شد عملا و در گذر زمان به ضد خود تبدیل شد.

نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی

این توضیحات و مقدمات را با شما در میان گذاشتم تا تاکیدی کرده باشم بر جایگاه و ضرورتی که نهاد مجلس و پارلمان در ایران دارد و اکنون بر اساس این جایگاه و پیشینه قصد دارم تا سه عیب اساسی را که در طرح نظارت مجلس بر مجلس نهفته است با شما در میان بگذارم؛ طرحی که البته فوریت آن در مجلس یک بار با عدم همراهی نمایندگان رای نیاورد و از دستور خارج شد اما سپس در اقدامی کم سابقه با امضای ۵۱ نماینده همراه شد تا امکان طرح دوباره در صحن مجلس را بیابد؛ و البته این خود نشان دهنده آن است که چگونه برخی افراد و نهادها در پوشش این طرح، سودای تضعیف و فرمایشی کردن این نهاد یکصدساله را در سر دارند. اکنون اما سه ایراد کلی وارد بر این طرح را با شما در میان می گذارم:

اول: تحقیر نماینده. اینکه کار نماینده را به آنجا بکشیم که برای او پرونده سازی انجام شود و نهایتا این پرونده سازی به «تذکر بدون درج در پرونده، اخد تعهد کتبی مبنی بر عدم تکرار ، تذکر کتبی با درج در پرونده، کسر یک تا سه ماه حقوق و مزایا» (ماده ۱۶) منجر شود چگونه می تواند با حفظ شان و جایگاه مجلس تناسب داشته باشد؟ جالب آنکه در ادامه چنین مواد توهین آمیز و تحقیر کننده ای، نویسندگان طرح پیشنهاد کرده اند «در صورتی که اقدامات نماینده جرم تلقی شود موضوع برای رسیدگی و صدور حکم به قوه قضائیه منجر خواهد شد»(همان ماده) و به قوه قضائیه نیز تکلیف کرده اند که «شعبه خاصی را برای رسیدگی به موضوعات ارجاعی تشکیل» دهد. در نظر بگیرید مجلسی را که علیه نماینده خود پرونده سازی کند و پرونده او را برای تفهیم اتهام روانه نهادهای قضایی سازد. چنین اقدامی نه تنها در تاریخ مجالس ایران که در تاریخ پارلمان جهان نیز بی سابقه است و البته شرم آور. آنچنانکه در این طرح آمده است می توان برای تنبیه یک نماینده نطق او را به تعویق انداخت و عضویت او در مجامع و حتی هیات رئیسه مجلس و کمیسیونها را لغو کرد. به راستی چگونه می توان با اجرای چنین طرحی از عزت و استقلال یک نماینده نیز سخن گفت؟ تصویب قانونی در مجلس که مطابق آن یک نماینده موظف شود برنامه سفر خود را از پیش اعلام کند و بدون مجوز و اجازه حتی حق یک سفر نیز نداشته باشد و مصونیت نمایندگی او در معرض تهدید از سوی یک کمیته مشخص قرار گیرد، به معنای تبدیل خدمتگزاران ملت به نوکران قدرت خواهد بود.

دوم: تهدید نماینده در لوای نظارت. نظارت بر نمایندگان ضروری است و به واقع آیین نامه داخلی مجلس، هیئت رئیسه و کمیسیون اصل نود هر یک به نوعی این نیاز نظارتی را تامین می کنند؛ و البته می توان با اضافه کردن موادی به آیین نامه داخلی مجلس، تحقق این نظارت را مطابق نیاز و فهم زمان اجرایی تر نیز ساخت. اما محتوای طرح حاضر نشان می دهد که نویسندگان آن نه به دنبال نظارت بر نمایندگان که در حقیقت به دنبال تحدید نمایندگان بوده اند و طبع آقایان با نظارت استصوابی و سلیقه ای شورای نگهبان سیر نشده که اکنون در اندیشه طرحی دیگر افتاده اند تا اگر یک نماینده در گذر از هفت خوان رستم و راه یافتن به مجلس، همچنان سخنی ناپسند اصحاب قدرت گفت بتوان به طرفه العینی و به گوشه قلمی او را توبیخ، تحدید و یا از مجلس اخراج کرد؛ که البته در صورت تصویب چنین طرحی دیگر فاتحه مجلس هم در نظام جمهوری اسلامی خوانده خواهد شد. جالب آن است که در بندی از این طرح آمده است «رسیدگی قضایی و صدور رای برائت نماینده مانع از اجرای تصمیمات متخذه توسط مجلس یا کمیسیون در خصوص تخلفات ارتکابی نخواهد بود».(ماده ۲۰) بدین ترتیب نیک مشخص است که هدف نویسندگان طرح از نظارت بر نماینده، نه جلوگیری از تخلفات احتمالی، که گشودن راهی برای تهدید و توبیخ و اخراج نماینده بوده است، آن هم بر اساس سلایق خاص و تصمیم های گرفته شده در محافلی مشخص.

سوم: وظیفه نمایندگی. با مکانیسم های تنبیهی و محدود کننده ای که در این طرح نهفته است یک نماینده در پیگیری و دفاع از حقوق ملت همیشه در فشار خواهد بود و کمیته ای در مجلس شمشیر خود را بر سر او نگاه خواهد داشت. در صورت تصویب این طرح بیم آن دارم نمایندگانی همچون مرحوم مدرس که در رژیم پهلوی در مجلس تحمل می شدند با توبیخ ، احضار و اخراج دیگر تحمل نشوند و راه بر آخرین امکان حضور نمایندگان ملت در مجلس بسته شود. سلب مصونیت و آزادی از یک نماینده، یعنی نابودی مجلس و همان گونه که حضرت آیت‌الله‌العظمی صافی‌گلپایگانی فرمودند «اینگونه طرح‌ها، موجب نظارت اکثریت بر اقلیت می‌شود که این امر نیز با فلسفه اسقلال نمایندگان مجلس کاملاً در تضاد است». سخن گفتن از ابطال اعتبارنامه نماینده (ماده ۲۱) و ملزم کردن دستگاه های اجرایی به در اختیار گذاردن مدارک درخواستی علیه یک نماینده (ماده ۳۱) و بسیاری مواد دیگر این قانون در مواجهه کامل با آزادی عمل یک نماینده قرار دارد و حکایت از آن می کند که اراده ای خاص به دنبال فتح مجلس به عنوان آخرین خاکریز در نظام جمهوری اسلامی ایران است.

نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی

پس از رحلت امام، جریانی خاص با پروژه ای مشابه با آنچه امروز برای تضعیف جایگاه مجلس درنظر گرفته است، نهاد مجلس خبرگان را نیز به نهادی کم اثر و غیر مستقل تبدیل کردند. آنچنانکه یک سال از مرگ امام، خبرگان رهبری در جلسه ای که البته در شرایطی خاص برگزار شد، وظیفه تایید صلاحیت خود را از خود سلب کردند و به شورای نگهبان واگذار کردند. در آن جلسه خبرگان، برخی تحفظ به خرج دادند و سکوت کردند و برخی نیز غایب شدند و تنها یک نفر، مرحوم آیت الله عبایی خراسانی، زبان به اعتراض گشود. اما به هر حال در آن جلسه وظیفه تایید صلاحیت نمایندگان خبرگان به شورای نگهبان واگذار شد و نتیجه آن واگذاری نیز این شد که امروز مجلس خبرگان رهبری به نهادی کم اثر تبدیل و انتخابات آن هر دوره با ردصلاحیت بسیاری روحانیون انقلابی و مبارز همراه شده است.

قدرت ها گذراست و حکومت ها از پی هم می آیند و می روند. این درسی است که تاریخ به ما آموخته است. شما اما نگذارید که در این میان ذبح مجلس، در دوره ای صورت بگیرد که شما عنوان نماینده ملت را بر خود داشته اید. من در مقام یک برادر دینی، همکار قدیمی و پاسدار مشروطیت از شما می خواهم که اگر عده ای کمر به نابودی مجلس بسته اند شما ننگ تصویب این طرح که تیر خلاص بر نهاد قانونگذاری است را برای خود نخرید و بگذارید آنها خودشان در نهادی خارج از مجلس چنین برنامه ای را عملیاتی کنند.

والسلام

مهدی کروبی

۱/ ۰۸/ ۱۳۸۹
"