۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

ما کاری نکردیم که آبروی ما رفته باشد و فتنه گر باشیم، آبروی آنها رفت که با این جنایات، جمهوری اسلامی را ننگین کردند

ما کاری نکردیم که آبروی ما رفته باشد و فتنه گر باشیم، آبروی آنها رفت که با این جنایات، جمهوری اسلامی را ننگین کردند: "
ما کاری نکردیم که آبروی ما رفته باشد و فتنه گر باشیم، آبروی آنها رفت که با این جنایات، جمهوری اسلامی را ننگین کردند

همزمان با اولین سالگرد عاشورای خونین سال ۸۸، مهدی کروبی در یک پیام ویدئویی، خطاب به مسئولان گفت: نه شما حسینید و نه ما یزیدیم، نه ما حسینیم و شما یزیدید. باید بحث کنیم هر کسی حق عمل کرد او در راه حسین است و هر که غلط عمل کرد او در راه بزید و تنها راهش هم همین است که بحث و گفتگو بشود تا ببینیم کدام مقابل حقوق مردم ایستادند و دارند یزیدی عمل می کنند و در نتیجه در جبهه باطل قراردارد و چه کسی از حق مردم دفاع می کنند؟!

وی همچنین تصریح کرد: من یکی از افراد معترض هستم و داوطلب انتخابات هم بودم، آمادگی دارم در هر مسجدی ویا هر دانشگاهی در هر شهری مناظره کنیم با آنهایی که می گویند شما باعث این کشتار و فتنه هستید ما با ادلّه و مدارک ثابت کنیم که شما قانون شکنی کردید و با استبداد خواستید از صندوق کسی را در بیاورید و این فجایع متاسفانه رخ داد برای خانواده های عزیز مردم.

فیلم این پیام را در پایین همین خبر ببینید و متن آن را نیز به نقل از سحام نیوز، در ادامه بخوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ جنگهای متعددی و کشتارهای فراوانی صورت گرفته است، که همه آنها در درون کتابهای تاریخی است که به مرور از زبان ها حذف شده ولکن داستان عاشورا و کربلای حسین و یاران با وفایش، هر چه گذشت موج و گستردگی اش تازه تر شد و با همه تلاشهایی که کردند تا کمرنگش کنند، نشد. چون جمعی مظلوم برای یک هدف مقدس فداکاری کردند و این حرکت اینقدر مقدس ماند که الگو شد برای همه انسان ها نه تنها برای مسلمانها بلکه برای بسیاری از حرکت ها، انقلاب ها، تحرک ها، و اصلاحات مردم هم از این حرکت مقدس نشات گرفت.

این حرکت مقدس یعنی عاشورا که الان هم در آستانه اش هستیم. ان شاءالله همه مردم با شور و نشاط در عزاداری شرکت می کنند، منتهی در کشور ما در عاشورای سال گذشته حادثه ای غم انگیز رخ داد، که آن را بهانه ای کردند برای سرکوب مخالفین.

ما کل دعوایمان بر سر انتخابات مهندسی شده است، آیا روز عاشورا مردم شعار دادند، ندادند، من نمی دانم، ولی به هر حال حوادث تلخی پیش آمد و عده ای از مردم عزیزمان را به شهادت رساندند و حرمت عاشورا را نگه نداشتند و حالا عجیب این است که طلبکار هم شدند و آنهایی که مردم را کشتند، تازه می گویند خدا آبروی فتنه گران را برد.

خدا آبروی فتنه گران را برد ؟!! خدا آبروی آنهایی را برد که کهریزک را به وجود آوردند، خدا آبروی آنهایی را برد که مردم و خانواده هایشان را عزادار کردند و جمعی را در خیابانها و در روز عاشورا به شهادت رساندند، خدا آبروی آنهایی را برد که حق ملت را تضییع کردند و جمعی از بچه های مردم را اعدام کردند، خدا آبروی آنهایی را برد که افرادی راکه شهادت داده بودند که چگونه مردم را از پل انداختندو یا زیر ماشین کردند به زندان محکوم کردند!!

ما کاری نکردیم که آبروی ما رفته باشد به ما می گویید فتنه گر، آبروی آنها رفت که این جنایات را کردند و ننگین کردند جمهوری اسلامی را ! این نکته اول.

نکته دوم. بحث و گفتار ما این است که ما می گوییم انتخابات نبوده، شما می گویید دست بیگانه بوده، اسنادش هم موجوده! من هم اینجا اعلام می کنم که آقا من یکی از افراد معترض هستم و داوطلب انتخابات هم بودم آمادگی دارم در هر مسجدی ویا هر دانشگاهی در هر شهری مناظره کنیم با آنهایی که می گویند شما باعث این کشتار و فتنه هستید ما با ادلّه و مدارک ثابت کنیم که شما قانون شکنی کردید و با استبداد خواستید از صندوق کسی را در بیاورید و این فجایع متاسفانه رخ داد برای خانواده های عزیز مردم.

نکته ای هم که اینها مدام می گویند و خیلی عجیب است، اینکه می گویند دیگران و بیگانه از شما تعریف می کند. اولا بیگانه بر اساس منافع خودش تعریف می کند. چطور وقتی از شما تعریف می کنند با آب و تاب می گویید. من این کیهان را نشان می هم به شما. چطور وقتی یک رسانه غربی با عبارتی ( حق با رهبر ایران بود، اوباما از ابتدا دروغ می گفت) تعریف شما را می کند با آب و تاب می نویسید ولی وقتی تعریف ما را می کنند … جوابش یک کلمه است، خواهید گفت که آنها عظمت جمهوری اسلامی، رهبری و دیگر مسئولین اینقدر بزرگ است که ناچارا تعریف می کنند خوب ما هم همین را می گوییم! عظمت کار ما هم دردفاع ازحقوق مردم اینقدر حق طلبانه است که آنها ناگزیرند تعریف کنند. حالا، یک مناظره یا چند تا مناظره همه چی را حل می کند.

ما می گوییم شما هستید که انتخابات را به هم زدید. نه شما حسینید و نه ما یزیدیم، نه ما حسینیم و شما یزیدید. باید بحث کنیم هر کسی حق عمل کرد، او در راه حسین است و هر که غلط عمل کرد او در راه بزید و تنها راهش هم همین است که بحث و گفتگو بشود تا ببینیم کدام مقابل حقوق مردم ایستادند و دارند یزیدی عمل می کنند و در نتیجه در جبهه باطل قراردارد و چه کسی از حق مردم دفاع می کنند ؟!

حسین، حسین خودش بود، عظیم بود، هیچ طرفی را ما نمی توانیم با حسین مقایسه کنیم ! اما راه را می گوییم، راه این است که بحث کنیم تا معلوم بشود.

والسلام






"

۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

تملق و چاپلوسی یکی از روش های مدیریت کشور

تملق و چاپلوسی یکی از روش های مدیریت کشور: "






ندای سبز آزادی: پیش شماره هشتم روزنامه تک‌صفحه‌ای اعتمادملی گفتگو تفصیلی خود با مهدی کروبی را منتشر کرد.

به گزارش تحول سبز متن کامل این گفت‌و‌گو در پی می‌آید:

آقای کروبی، با فرا رسیدن ایام محرم بعضی از خطیبان نمازجمعه از مبلغین و مداحان خواسته اند فتنه یزیدی را با جنبش اعتراضی مردم در سال ۸۸ گره بزنند. تحلیل شما از این سخنان ظالمانه و هتاکانه چیست؟

قبل از پاسخگویی به این پرسش فرا رسیدن ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر، ماه رشادت و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم را به همه مسلمانان تسلیت عرض می کنم. محرم ماهی است که در آن حضرت اباعبدالله به همراه خاندان و یاران اندک، جان عزیز خود را فدا کردند تا با انحرافی که در دین خدا ایجاد شده بود مقابله کنند.حکومت بنی امیه در مقام حاکم آن زمان، مدعی دفاع از اسلام بود و درمقابل اما امام حسین (ع) به صراحت فرمودند که برای اصلاح امور جامعه قیام می کنند. متاسفانه داستان اینگونه شده است که امروزه هر فرد یا گروهی بر اساس دیدگاه خود، مسائل و مشکلاتی که در اداره کشور با آن مواجه می شوند را با شبیه سازی به واقعه عاشورا به ابزاری برای سرکوب مخالفین سیاسی خود تبدیل می کنند. لذا حتی مسئول امور مساجد نیز بخشنامه ای را برای مبلغین مساجد صادر کرده است که حوادث تلخ سال ۸۸ را با حوادث کربلا مشابه سازی کنید.

در همین راستا اخیراً نیز یکی از امامان جمعه موقت تهران مطالبی ذکر کرده اند که گویی متوجه عواقب و اثرات تخریبی آن به خصوص در باور مردم ساده اندیش و سطحی نگر نبوده است. این خطیب بی پروای جمعه ادعا کرده اند که مردم ایران به همان اندازه که از سران طاغوت نفرت داشتند، به همان میزان نیز از سران فتنه متنفر هستند و لذا مبارزین قبل از انقلاب و مسئولین خدمتگزار در سطح عالی جمهوری اسلامی را با طرفداران شاه یعنی امثال نصیری و هویدا مقایسه می کنند. از طرفی این خطیب جمعه در سخنرانی خود در دانشگاه قزوین خطاب به مداحان و مبلغان سراسر کشور گفته است:« جبهه یزید و جبهه امام حسین را در زمان حاضر برای مردم بیان کنید و فتنه یزیدی را با فتنه اخیر گره بزنید. مداحان باید احساس وظیفه کرده و گره زدن دیروز و امروز هنر بزرگ مداحی است. و برای پیدا کردن جبهه یزیدیان در داخل باید جبهه فتنه گران را ببینیم که شمشیرشان را علیه نظام ولایی از رو کشیدند و تهمت ها به نظام اسلامی زدند. انتظار از مداحان بسیجی این است که در خط مقدم این روشنگری ها باشند.»

با مرور سخنان ایشان باید گفت که متاسفانه این خطیب غیر مسئول! گویی متوجه نیستند که مقایسه ها و گره زدن های اینچنینی مجوزی می شود برای وقوع هر جنایتی در باور برخی افراد سطحی نگر در جامعه و چه بسا باعث اغفال و انحراف فکری برخی از نوجوانان معتقد و مذهبی کشور می شوند.

مدعیان دروغین جبهه حسینی در محافلی همچون روزنامه کیهان بی پروا مخالفین خود را به جبهه یزیدیان گره زده و به عنوان مثال مرا عمرسعد خطاب می کنند و البته بنده نسبت های ناروایی را که به برخی از بزرگان همچون جناب آقای مهندس موسوی می دهند نه تنها آنها را بیان نمی کنم، بلکه به دلیل برخورداری ایشان از خصوصیات بارزی چون سیادت و ایمان و انقلابی بودن از تکرار آن نسبت های ناصواب نیز پرهیز دارم.

در حالیکه در این شبیه سازی ها و مقایسه کردن های هدفمند معترضین به نتایج انتخابات را یزید و یزیدیان خطاب می کنند! لابد آقای احمدی نژاد را امام حسین ، آقای حسین شریعتمداری را حضرت ابوالفضل و خانم رجبی را حضرت زینب می بینند و خود را با آنها قیاس می کنند!!! البته با این تفاوت که در آن زمان حکومت در اختیار یزید وعبیدالله بود و حسین و یارانش در اقلیت و غربت اما اکنون آنهایی حاکمیت را دراختیار دارند که جنایتهای بی نظیری در کهریزک، اوین و کف خیابانها و حمله به مجتمع های مسکونی به نام یاران و جانشینان واقعی امام حسین درحق مردم مظلوم و بی دفاع ایران انجام دادند.

ما بر اساس اعتقاد و منش سیاسی و فکری، دعوا را داعوای انتخاباتی می دانیم و معتقدیم همه باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنیم و به آن پایبند باشیم. چنین شبیه سازی هایی که می تواند جامعه را دچار تشتت و بحران های متعدد سازد را نه به مصلحت نظام می دانم و نه الحمدالله جرات چنین جسارتی را بر مسلمانان و ارادتمندان خاندان نبوت و امامت از هیچ یک از طرفین ندارم ولکن یک نفر را بدون واهمه تشبیه می کنم. وی سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو خبرگان رهبری است که اخیراً در مقام شبیه سازیهای تاریخی صدر اسلام و گره زدن آن با حوادث غیر انسانی سال گذشته برآمده است تا شاید از این طریق، مقبولیت از دست رفته را با برانگیختن احساسات مذهبی و بوجود آوردن انحرافات فکری در سطحی از تودۀ جامعه برای دولت مطبوع خود بازگرداند. بنده ایشان را به دلیل ایجاد انحرافات مذهبی، دین فروشی، بی تقوایی، تملق و چاپلوسی اربابان قدرت «شریح قاضی» خطاب می کنم. اما ترس من هم از آن است که در آن دنیا شریح قاضی یقه ام را بگیرد که چرا بعد از ۱۴۰۰ سال مطلبی از من خواندی و ناگهان مرا با این خطیب جمعه مقایسه کردی درحالیکه این شخص در زمان خودتان زندگی کرده و سخنان و رفتارش را دیده و شنیده اید.

دولت اخیراً مدعی شده است که اقدامات مثبتی در عرصه مدیریت کشور انجام داده است؛ چگونه می شود صحت و کذب این ادعا را تحلیل و بررسی کرد؟

دولت مستقر مدعی است که با اقدامات مدیریتی خود، به سمت قله پیشرفت حرکت کرده است و اکنون حتی زمان آن رسیده که از بالای قله، فکری هم برای مدیرت جهان داشته باشد. اما با بررسی سیاست های دولت مستقر در سه حوزه سیاست خارجی، اقتصاد و فرهنگ تحلیل خواهم کرد که نه تنها قله های تعالی و پیشرفت را طی نکرده ایم که به قهقرا رفته و از کاروان توسعه و پیشرفت عقب مانده ایم.

۱- در حوزه سیاست خارجی دستاورد دولت این بوده است که معاون رییس جمهور کومور وعده می دهد که در صورت انتخاب شدن، روابط کشورش را با ایران قطع کند و حتی کار به آنجا می رسد که سفیر این کشور در ایران می گوید که بازگشایی سفارت در ایران کشورش را با هزینه های گزافی مواجه کرده است. از طرف دیگر کشور کوچک گامبیا ارتباط خود با ایران را قطع کرده و به کلیه ایرانیان و شهروندان ایرانی که از طرف دولت ایران در کشور گامبیا خدمت می کردند ۴۸ ساعت مهلت داد تا خاک این کشور را ترک کنند.

شکست ایران در انتخاب به عنوان عضو هیات مدیره شورای زنان سازمان ملل نمونه دیگری از موفقیتهای مدعی شدۀ دولت است! در این انتخابات که ۵۴ کشور شرکت داشتند، ایران نتوانست از میان ۱۱ کشور آسیایی، بر یکی از ۱۰ کرسی هیات زنان سازمان ملل تکیه زند. جالب این است که ایران در رقابت با کشور کوچک تیمور شرقی که تنها هشت سال است به استقلال رسیده و جمعیتی کمتر از یک میلیون نفر را درخود دارد شکست خورد و با ۱۹ رای در مقابل ۳۶ رای تیمور شرقی به کرسی هیات مدیره شورای زنان سازمان ملل نرسید!

آنچه به عنوان نمونه ذکر شد اما تمام ماجرا نیست که باید به قضیه نیجریه هم اشاره ای کرد. هنوز هیچ مقام مسئولی درباره گزارش نیجریه به سازمان ملل مبنی بر ارسال تسلیحات و گزارش جامعی علی الخصوص درباره ارسال محموله مواد مخدر از جانب ایران به این کشور توضیحی نداده است. بهتر این است که مسئولان حداقل زبان بگشایند و درباره این مسئله توضیح بدهند، در زمان حکومت پهلوی هم اگر اشرف که به همه مفاسد زبانزد عام و خاص بود از مقام خود استفاده می کرد و محموله های مواد مخدر به کشور وارد می کرد، ذکری از نقش شاه معدوم و اطرافیانش نمی شد و همه می پذیرفتند و می دانستند که اشرف مواد مخدر رد و بدل می کند.

از همه این بدبختی ها و بی آبروهایی که بگذریم، هر روز نیز قطعنامه ای علیه ایران صادر می شود و آقایانی که قطعنامه را کاغذ پاره می خوانند و ارزشی برای آنها قائل نمی شوند و حتی خواهان افزایش قطعنامه هم می شوند گویا فراموش کردند که بعد از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران این قطعنامه سازمان ملل بود که صدام را متجاوز شناخت و حقوق ایران را احقاق کرد و ما را نیز بابت این احقاق حق خوشحال و راضی ساخت ولو با تاخیر. پس چگونه است که اکنون قطعنامه هایی که اثرات اقتصادی زیانباری برای ایران دارد به راحتی فراموش شده و کنار گذاشته می شود؟ معلوم است که از درد و رنج مردم بی اطلاعند.

۲- در زمینه اقتصادی برای دولتی که مدعی ایستادن در قله پیشرفت است نیز بنده ابرهای سیاهی را می بینم. مطابق آمار رسمی در برخی استان های کشور نرخ بیکاری به ۳۰ درصد رسیده است.رییس اتاق بازرگانی نیز یک سال قبل اعلام کرد:« در بیشتر مناطق صنعتی کشور حدود ۵۰ درصد از واحدهای تولیدی در حال تعطیلی هستند و بقیه واحدهای تولیدی نیز با کمتر از ۳۰ درصد ظرفیت اسمی خود مشغول کار هستند.» و نیز همین مقام چندی قبل اعلام کرد که تعداد چک های برگشتی در ماه های اخیر از بعد انقلاب سابقه نداشته جز سال ۵۷ که وضعیت خاصی داشت. و از هر ۱۱ برگ چک یک برگشتی داریم.

مجموع اخبار مخابره شده رسمی و غیر رسمی از وضعیت برخی صنایع و اعتصاب کارگران در کارخانجات مختلف حاکی از آن است که کارگران چندین ماه است حقوق دریافت نکرده اند. مصیبت کارفرمایان اما به دلیل غلبه رکود اقتصادی از کارگران بیشتر است. تحمل گرانی بعضی از اقلام و مایحتاج ضروری زندگی روزمره که به صورت وحشتناک بالا رفته برای مردم سخت است. مضاف براینها ضوابط قانونی برای ارائه تسهیلات بانکی رعایت نمی شود و به گفته عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس :« در یکی از بانک های دولتی ۲۵ درصد مطالبات معوقه در اختیار ۸ نفر است و ۷۵ درصد باقیمانده هم مربوط به مابقی افراد جامعه است.» این وضعیت اقتصادی درحالی حادث شده است که در سالهای اخیر با گران شدن قیمت نفت، درآمدهای بی سابقه نفتی به دست آمده که درآمدهای نفتی این دولت بالاتر از تمام دولت های پیشین بوده است.

۳- اما کارنامه فرهنگی این دولت نیز جای خود دارد. لازم به گفتن نیست و با گشتی در خیابان های شهر هویدا است که درصد اعتیاد بالا رفته و دامنه آن حتی به مدارس نیز کشیده است بطوریکه در برخی استان ها بنا به گزارش رسانه های داخلی سن اعتیاد به ۱۴ سال رسیده است. طبق آمار رسمی سازمان ثبت احوال کشور میزان طلاق افزایش چشمگیری یافته است و خشونت اجتماعی به بالاترین حد خود در سالهای اخیر رسیده است. البته غالب شدن چنین وضعیت فرهنگی چندان هم جای تعجب ندارد وقتی که دولت به فرهنگ سازی دروغ در جامعه دست زده است و تملق و چاپلوسی را به عنوان یکی از روش های مدیریت کشور جا انداخته اند دیگر چه انتظاری می توان از افراد عادی جامعه داشته باشیم. بدیهی است دولت الگوی رفتاری شهروندان یک جامعه است لذا می بینیم به چه میزان اعتمادها بین مردم کمرنگ شده و فرهنگ دروغ و تزویر و ریا در جامعه پررنگ تر شده است و به فرهنگ غالب جامعه مبدل گشته است.

ای کاش به همین زودی سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران فراموش نمی شد که می فرمودند: « هیچ وقت کاری نکنید که اعتماد مردم سلب شود هر کاری می کنید آن را صادقانه با مردم در میان بگذارید».

۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

بر ماست که کاری زینبی کنیم

بر ماست که کاری زینبی کنیم: "





ندای سبز آزادی: میرحسین موسوی، به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، با نگارش یادداشتی ضمن مرور کوتاه فلسفه عاشورا نوشت: «حسین (ع) زمانی به پا خاست که بازمانده‌ی دستاوردهای نهضت نیای خود را در معرض تندبادهای تمامیت‌طلبی تشنگان قدرت یافت. حسین (ع) می‌دانست که در این راه چه رنج‌های بزرگی در انتظار اوست: مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد.»

نخست وزیر دوران دفاع مقدس در همین نوشته تاکید می‌کند که «دین و دین‌داری در این روزها دوران سختی را می‌گذراند» و «دین‌گریزی هنگامی زمینه‌ی گسترش پیدا می‌کند که دینی که ترویج می‌شود، با بدیهی‌ترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد.»

موسوی این پرسش را مطرح می‌کند که «در چنین شرایطی، یک جوان چگونه می‌تواند تشخیص دهد این‌همه ظلم و خشونت و نفرت که از سوی صاحبان تریبون‌های رسمی، آمرانه به عنوان اسلام معرفی می‌شود، ربطی به اسلام ندارد؟»

موسوی از همراهان سبزاندیش خود درخواست کرده است «که در این دوران بحران‌زده، کاری زینبی کنیم و پیام راستین دین را با چهره‌ی فطرت‌پسندانه‌ی آن به تشنگان حقیقت برسانیم. بر ماست که یاد بگیریم و به دیگران نیز یاد بدهیم که عمل نادرست مدعیان دینداری به حساب دین گذاشته نشود. بر ماست که ماجرای راستین انقلابی که در این دیار به نام دین برپا شد را برای نسلی که آنچه می‌داند یا از طریق رسانه‌های تحریف‌گر رسمی و یا از طریق روایت‌گران ناهمدل با آن است، بازگو کنیم و در این بازگویی از نقد منصفانه‌ی گذشته نهراسیم و در عین حال، از نفی دستاوردهای بزرگ آن پرهیز کنیم.»

وی در پایان توصیه کرده است که همراهان جنبش سبز با شرکت در مجالس بزرگداشت حماسه‌ی حسینی، به حفظ نهادهای مدنی سنتی کمک کنند.

به گزارش کلمه، متن کامل یادداشت میرحسین موسوی به شرح زیر است:

یسم الله الرحمن الرحیم

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الاتخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون (فصلت، ۳۰)

اینک بار دیگر در ماه محرم هستیم و در آستانه سالروز بزرگداشت نهضتی که قرن‌ها پیش برای بازگرداندن انسان به جایگاه والایی که در آفرینش او درآمیخته شده برپاشد و درخشان‌ترین نمونه‌ی انسانی زمان و زمانه، فریاد برپایی حق و افشای باطل را با همه رنج‌هایی که در انتظارش بود، بر سکوت ذلت‌بار ترجیح داد. حسین (ع) زمانی به پا خاست که بازمانده‌ی دستاوردهای نهضت نیای خود را در معرض تندبادهای تمامیت‌طلبی تشنگان قدرت یافت و ذبح دین در پای برج و باروی کاخ ستمگری و خودکامگی مشاهده کرد. حسین (ع) می‌دید که باطل را لباس حق می‌پوشانند و حق را باطل جلوه می‌دهند. حسین (ع) می‌دید که این بار اراده‌ی قدرت‌طلبان، نه تنها دستیابی به تمامیت قدرت، بلکه نگه‌داشت آن به هر قیمت و با تکیه بر زر و زور و تزویر است، که اینجا خود دین است که هدف آماج خودکامگان قرار گرفته، که دیگر سکوت نیست که می‌تواند به بقای کورسوی نور ایمان کمک کند، که زمانه‌ی ایستادگی در مقابل همه‌ی کسانی است که به نام جانشینی پیامبر (ص) و امارت بر مؤمنان، چوب حراج بر دین و دینداری زده اند تا دمی بیش بر مسند قدرت تکیه زنند.

حسین (ع) می‌دانست که ملات سنگ‌های کاخ قدرت، دروغ است و فریاد حقیقت‌خواهی است که به زوال آن می‌انجامد. حسین (ع) می‌دانست که در این راه چه رنج‌های بزرگی در انتظار اوست: مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد، خاندان پیامبر (ص) را در محاصره‌ی تنگناها و بی‌حرمتی‌های پیاپی قرار خواهند داد، و او را بر سر دوراهی انتخاب میان زندگی ذلت‌بار یا ایستادگی برای حق‌خواهی قرار خواهند داد؛ و او ایستادن را برگزید. حسین (ع) سکوت را شکست تا دین نیای خویش را از هلاکت نجات دهد و رهبری قیامی را برعهده گرفت که نه در هوای قدرت و شهرت، که در کوشش برای راست کردن کجی‌ها و پاک کردن پلیدی‌ها هویت می‌یافت. و چنین شد که آزادزنان و آزادمردانی که پس از او آمدند، از هر مذهب و دینی که بودند، حسین (ع) را سرمشق جاودانه‌ی آزادی‌خواهی دانستند.

قرن‌ها بعد، انقلابی اسلامی در سرزمینی با فرهنگ و تمدنی دیرینه و مردمانی که در شناخت مصالح خود در جهانی دگرگون‌شده در این بخش از دنیا، پیشتاز بودن خود را پیش از آن با انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و قیام پانزده خرداد و تولید گفتمان آزادی‌خواهی، عدالت و استقلال‌طلبی برای پیشرفت و دستیابی به جامعه‌ای که در آن انسان‌ها به آسایش مادی و سعادت معنوی برسند به اثبات رسانده بود، رخ داد. همه‌ی ما به یاد داریم که سیل خروشان معترضان در روزهای تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ چگونه طومار نظامی مستبد را درهم پیچید که همه راه‌های اصلاح را بسته، امکان هرگونه انتقاد و مخالفت از راههای مسالمت‌آمیز را از میان برده و در واپسین سالهای عمر خود، دچار خیالبافی‌هایی شده بود که بیش از هرچیز ناشی از دور ماندن از واقعیت های موجود در جامعه بود.

حاکمان مستبد آنچنان در حلقه‌ی محدود متملقان و ثناگویان خود محصور بودند که بجای آن که صدای ترک‌خوردن‌های فزاینده‌ی مشروعیت حاکمیت خود را بشنوند، در اوهام خویش به دنبال شنیدن صدای حمایت از قدرت‌های ماورایی بودند، غافل از آن که بزرگترین سرمایه‌ی هر کشور، پشتیبانی مردم آن از دولتمردان از طریق مشارکت آزادانه و آگاهانه‌ی آنهاست، غافل از آن که اعتبار را باید در ارتقای زندگی روزمره‌ی مردم جستجو کرد،و غافل از آن که اقتدار را از راه قلوب مردم باید یافت، نه از طریق رزمایش‌ها و نمایش زرادخانه‌ها. و چنین شد که مردمان این دیار روی از صاحبان قدرت گرداندند و بزرگترین انقلاب مسالمت‌آمیز مردمی قرن، پدیدار شد.

میلیون‌ها مردمی که در روزهای تاسوعا و عاشورا به میدان آمدند، خواسته‌های بیش از صدساله‌ی خویش را در ندای مردی بازشناختند که پایمردی‌اش در راه را آزموده بودند. در راهپیمایی‌های آن روزها، هرکس با باور و ایمان و رنگ و بوی خود حضور می یافت، بیگانه‌های دیروز به دیرآشنایان امروز تبدیل می‌شدند، خودخواهی‌ها به دیگرخواهی، و من‌ها به ما. از فردای پیروزی در شوق ساختن و آباد کردن ویرانه‌ای که پیش چشمانشان بود، دست در دست یکدیگر دادند به مهر. حتی آنگاه که اختلاف نظرها بالا گرفت، در برابر دشمن متجاوز همدل شدند و از آب و خاک اجدادی‌شان دفاع کردند. و کیست که از یاد ببرد که همه‌جای ایران، میدان حماسه بود: جبهه و پشت جبهه، کارخانه و مزرعه، مدرسه و دانشگاه، خانه و اداره، همه و همه صحنه‌ی تلاش و جهاد برای پاسداشت از این سرزمین شد. و کیست که از یاد ببرد در زمانی که به ناچار تن به صلح داده شد، همین مردم رنج‌دیده اما پایدار، در مقابل چندچهرگانی که به دامان و یاری متجاوز پناه آورده بودند، قدعلم کردند و بدین‌گونه نشان دادند که تصمیم برای ترک جنگ، نه از روی بزدلی و بی‌اعتقادی، که از سر درایت و آینده‌بینی است. نشان دادند که خطای رهبرانشان را با ایمان به صداقت آنان بخشودنی می‌دانند و اعتراف به خطا نه تنها از اعتبار رهبرانشان نمی‌کاهد، که محبوبیتشان را در قلوب مردم بیشتر می‌کند. نشان دادند که دینی را که برای جنگ و صلحش منطق داشته باشد، راهنمای عمل خویش قرار داده اند. نشان دادند که در نزد آنان، باور دینی به منزله‌ی راهنمایی است که در تندبادهای پر شن و خاک روزگاران، آنان را به منزلگه مقصود نزدیک می‌سازد. از همین رو بود که هرگاه خود را از راه دور می‌دیدند، برای تصحیح مسیر اقدام کردند: دوم خرداد و ۲۲ خرداد نشان از همین هوشیاری دارد.

اما صد افسوس که اقتدارگرایانی که انحصار در قدرت را تنها راه دوام خود می‌دانند، این بار به این خواسته‌های برحق وقعی ننهادند. اقتدارگرایان که با تمامی امکانات و رسانه‌ها در مقابل خواست اکثریت صف‌آرایی کرده بودند، زهرآگین‌ترین تیرهای تهمت و افترا را به سینه‌ی مردمی که خواهان تغییر بودند، رها کردند، هنگامی که به علت استقبال و حضور بی‌سابقه‌ی مردم از شیوه‌های معمولشان برای تقلب و تخلف در روند رأی‌گیری طرفی نبستند، چاره را در کودتای انتخاباتی دیدند: شمارش آرا را کنار نهادند، پیروزی‌شان را اعلام و ابلاغ کردند، به ستادهای مخالفانشان یورش بردند و به دستگیری چهره‌های فعال پرداختند. و آنگاه که مردم خشمگین و سرخورده برای اعتراضی آرام و مسالمت‌جویانه به خیابان‌ها ریختند تا مطالبه‌ی حق مسلم‌شان در احترام به رأی‌هایشان کنند، ریختن خونشان را مباح دانستند و ماجراهای خونین کوی دانشگاه و کهریزک و مانند آن را آفریدند.

به یاد دارید که در عاشورای سال گذشته با عزاداران معترض چه کردند: آنها را از پل‌ها به پایین انداختند، با ماشین از روی پیکر بی‌دفاع آنان گذشتند، سینه‌ی مالامال از عشقشان را هدف گلوله قرار دادند، و آنگاه بی‌شرمانه عکس‌العمل مردم خشمگین را با نمایش ناقص و گزینشی در رسانه‌هایشان، شورش دست‌نشانده‌های استکبار نامیدند و فریاد وا اسلاما سر دادند! آیا آن کس که ماشین پلیس دوبار از روی او رد شد، آمریکایی بود یا کسانی که از روی پل به پایین پرتاب شدند دست‌نشانده‌ی آمریکا و اسرائیل؟ یا کسانی که در ظهر عاشورا حسین حسین گویان مورد تیر مستقیم گرفتند از لشگر یزید و عمروعاص و ابن‌زیاد؟ پس از آن هم به دستگیری تعداد زیادی زن و مرد از بهترین فرزندان این انقلاب و آّب و خاک پرداختند تا فریادها را در گلو خفه کنند. غافل از آنکه خشم فروخورده‌ی مردم آگاه و مظلوم بسیار خطرناک‌تر از فریادهای تظلم‌خواهی آنها خواهد بود.

همراهان سبز‌اندیش. دین و دین‌داری در این روزها دوران سختی را می‌گذراند و بسیاری از شما در این روزها می‌پرسید چگونه می‌توان با این همه سیاه‌کاری‌ها که به نام دین انجام می‌شود، جوانان روشن ضمیر این مرز و بوم را از امواج پی‌در‌پی دین‌گریزی نجات داد؟ پاسخ این همراه کوچک شما این است که دین‌گریزی هنگامی زمینه‌ی گسترش پیدا می‌کند که دینی که ترویج می‌شود با بدیهی‌ترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد، به نام دین‌داری دست به جنایات هولناک زده شود، تهمت و دروغ برای از میدان به‌در کردن معترضین از تریبونهای مقدس نمازجمعه، نه تنها مجاز که مستحب تلقی شود، با بخشنامه همه‌ی منابر و مساجد برای رواج تهمت و دروغ بر ضد معترضین بسیج شود و چشم به احقاق حقوق کارگران و معلمان در همین مکانهای مقدس بسته شود و شکافهای طبقاتی و فساد و فحشای بی‌سابقه ناشی از فقر و طلاق و بیکاری، پدیده‌های عادی تلقی شوند؛ و در چنین شرایطی، یک جوان چگونه می‌تواند تشخیص دهد این‌همه ظلم و خشونت و نفرت که از سوی صاحبان تریبون‌های رسمی، آمرانه به عنوان اسلام معرفی می‌شود، ربطی به اسلام ندارد. و او که شاهد مظلوم انبوه مشکلات اقتصادی و فرهنگی و حضور گسترده‌ی دروغ در همه‌ی صحنه‌هاست، چگونه باور کند حفظ نظام در حفظ ارزش‌های اخلاقی و اسلامی و منافع ملی، و نه بر حفظ افراد بر مسند قدرت به هر قیمت، استوار است؟ او اکنون به جای چهره‌ی اصلی دین که چهره‌ی محبت رحمانی است، با چهره‌ی عبوسی که جز خشونت‌ورزی و تحکم، زبان دیگری ندارد، روبه‌روست. او شاهد است که چگونه حقوق مردم بدان‌گونه که در قانون اساسی آمده، نادیده گرفته می‌شود، و تفکیک قوا که مانع بزرگی بر سر راه پیدایش انباشت قدرت غیرپاسخگوست، به طور مرتب نقض می‌شود، و استقلال قضا و قاضی و دادگاه توسط مسئولان امنیتی از میان می‌رود، و مجلس که باید در رأس امور باشد، تحت امر قرار می‌گیرد، ماجراجویی‌های بی‌خردانه در سیاست خارجی باب می‌شود، و نظامیان به جای انجام وظایف قانونی خود سر از عرصه‌های سوداگری و مال‌اندوزی در می‌آورند، و هیچ صدای مخالفی تحمل نمی‌شود. و زندانها پر از زنان و مردانی است که این نگاه حاکم بر دولتمداران را بر نمی‌تابند.

بر ماست که در این دوران بحران‌زده، کاری زینبی کنیم و پیام راستین دین را با چهره‌ی فطرت‌پسندانه‌ی آن به تشنگان حقیقت برسانیم. بر ماست که یاد بگیریم و به دیگران نیز یاد بدهیم که عمل نادرست مدعیان دینداری به حساب دین گذاشته نشود. بر ماست که ماجرای راستین انقلابی را که در این دیار به نام دین برپا شد، برای نسلی که آنچه می‌داند یا از طریق رسانه‌های تحریف‌گر رسمی و یا از طریق روایت‌گران ناهمدل با آن است، بازگو کنیم و در این بازگویی، از نقد منصفانه‌ی گذشته نهراسیم و در عین حال، از نفی دستاوردهای بزرگ آن پرهیز کنیم. بر ماست که همچون زینب (س) با بازگویی حقیقت، ملات کاخ دروغ را زائل کنیم. بر ماست که همچون تمامی خاندان حسین (ع)، زنده نگه داشتن یاد شهدای گران‌قدر انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات و آزادزنان و آزادمردان دربندمان را وظیفه‌ی همیشگی خود بدانیم، و بر ماست که در این ماه پرخاطره، با برپایی مراسم و شرکت در مجالس بزرگداشت حماسه‌ی حسینی، به حفظ نهادهای مدنی سنتی کمک کنیم.

"

۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

زهرا رهنورد: ما همه لیلا توسلی هستیم

زهرا رهنورد: ما همه لیلا توسلی هستیم: "
زهرا رهنورد، نویسنده و استاددانشگاه تهران در پی بازگشت لیلاتوسلی، شاهد عاشورای تهران یادداشتی در این باره نوشته و تاکید کرده که «همه لیلا توسلی هستیم و شهادت می دهیم که شما ظالمان بی مقدار در روز عاشورا مردمانی را، جوانانی را از خیل عظیم عزاداران یا حسین گو زیر ماشین له کردید و به شهادت رساندید.»

لیلا توسلی، شاعد عینی حوادث عاشورای سال گذشته در میدان ولیعصر که به دلیل اعلام شهادت در مورد زیرگرفته شدن یکی از شهروندان معترض(شهرام فرجی زاده ) توسط خودروی نیروی انتظامی به دو سال زندان محکوم شده بود، به زندان بازگردانده شد.

به گزارش کلمه، متن کامل یادداشت زهرا رهنورد به شرح زیر است :

ما همه لیلا توسلی هستیم و شهادت می دهیم که در روز عاشورا مردم بیگناه و عزاداران حسینی را به شهادت رسانده اید .اما راه دور و زمان دیری نیست . کمی به تاریخ بنگرید شما که هستید ؟ و در کجای تاریخ ظلم و ستم ایستاده اید؟

ما لیلا توسلی ها شهادت می دهیم که شما ظالمان بی مقدار در روز عاشورا مردمانی را، جوانانی را از خیل عظیم عزاداران یا حسین گو زیر ماشین له کردید و به شهادت رساندید. شهید امیرارجمند تاجمیر، عباس فرجی زاده ، شاهرخ رحمانی و شبنم مادر زحمتکش و کسانی که به احتمال ، بنا به محذوریت های امنیتی نام عزیز پرپر شده خویش را پنهان کرده اند در زیر چرخهای ماشین شهید کردید .

ما لیلا توسلی ها شهادت می دهیم که شما آمران و عاملان در روز عاشورای حسینی استخوان و دنده و قلب مادر نگین کوچک یعنی خانم شبنم سهرابی را زیر ماشین له کردید و به شهادتش رساندید .

ما لیلا توسلی ها شهادت می دهیم که در روز عاشورای حسینی شما قلب پاک و خدا جوی سید علی موسوی را نشانه گرفتید و او را ظهر عاشورا تشنه لب و یا حسین گویان به خاک و خون غلتاندید و به شهادت رساندید که مضروبان خونین بدن چون علی و مصطفی کریم بیگی و راسخ نیا و … در آن روز بازهم بوده اند .

ما لیلا توسلی ها شهادت می دهیم که شما ستم پیشگان در روز عاشورا بیگناهان معترض را از پل پرت کرده اید و به شهادت رساندید .

اما به زودی آتش زیر خاکستر گواهی خواهد داد و همه می دانند و بیش و پیش ازهر چه در عرصه بازخواست الهی که درقرآن آمده است خارج از اراده شما دست و پاهایتان شهادت خواهد داد به این ظلم و تباهی.

کیست که نداند که زندانها را از پاکان و نیکان و اندیشمندان و دانشجویان و فرهیختگان انباشته اید و قاتلان و زورگویان و دیکتاتوری طلبان را آزاد گذاشته اید.

آنها که دستشان به خون فرزندان ملت آغشته است.

آنها که کودکان را به تیغ جفا یتیم کرده اند.

آنها که دل مادران را داغدار کرده اند.

آنها که زنان جوان را بیوه زن و کانون خانواده هارا ویران ،

آنها که نو عروسان را پشت میله ها اسیر کرده اند .

آنها که دلهای پرتپش عاشق را به تیر و تفنگ از هم جدا کرده اند؟

آنها که زنان جوان را شکنجه کرده و بزرگترها را نیز به بند و درد و توهین کشیده اند.

آنها که بیگناهان را به جرم آزادی خواهی به زندان و تبعید و یا زندان در تبعید مجازات کرده اند .

و

آنها که عقده های برتری طلب یشان را نسبت به زنان با آزار و شکنجه و اجبار و دخالت در زندگی شخصی و هتاکی و حرفها و تهمتهای زشت و پلید تشفی می بخشند .

ما لیلا توسلی ها شهادت می دهیم شما قلدران نوعروس شاهد جنایت را زندان کرده اید و قاتل را آزاد گذاشته اید اما بدانید نه تنها ما ، لیلا توسلی ها ، شاهد جنایت شما هستیم ؛ بلکه تاریخ نیز شاهد است و گواهی می دهد که امثال شما پایدار نبوده اند و این وعده الهیست که باطل رفتنی است.

وسیعلم الذین ظلمواای منقلب ینقلبون

زهرا رهنورد

"

کروبی: این تعداد دانشجوی زندانی و محروم از تحصیل، نتیجه غم‌انگیزی برای جمهوری اسلامی است

کروبی: این تعداد دانشجوی زندانی و محروم از تحصیل، نتیجه غم‌انگیزی برای جمهوری اسلامی است: "
مهدی کروبی در دیدار با جمعی از فعالان دانشجویی و خانواده دانشجویان دربند، به مناسب روز دانشجو با انتقاد از فشارها و محدودیتهای موجود از دانشجویان خواست ناامید نباشند و تاکید کرد که پیروزی نزدیک است. وی تصریح کرد که پیروزی و شکست منعطف به یک مقطع نیست و اتفاقات گوناگون در طول زمان رخ داد تا در نهایت انقلاب عظیم و مردمی ۵۷ حادث شد.

به گزارش تحول سبز، در ابتدای این دیدار اعضای خانواده دانشجویان سیاسی دربند به شرح مصائب خود و عزیزان دربندشان پرداختند و فعالان دانشجویی از فضای حاکم بر دانشگاه ها و چگونگی و نحوه ادامه حیات دانشجو به معنای واقعی کلمه در شرایط خفقان سخن گفتند.

مهدی کروبی نیز در این دیدار با تبریک شانزدهم آذرماه به دانشجویان، به شرح تاریخی و قیاس فعالیت های دانشگاهیان در ادوار گذشته پرداخت و گفت: شانزدهم آذرماه برای همه ما یادآور حرکت مقدس و انقلابی دانشجویان در شرایط بسیار سخت پس از کوتای ۲۸ مردادماه است؛ در چنین شرایطی در آذر سال ۳۲ که وضعیت سرکوب به شدت خفقان آور بود، تنها مکانی که نفس می کشید و فریاد آزادی خواهی از آن به گوش می رسید “دانشگاه” بود؛ اولین جایی که در راه آزادی خواهی ۳ شهید داد.

وی گفت: پس از کودتای مرداد این سرآغاز حرکتی عظیم بود که تا به امروز ادامه دارد و در هیچ مقطعی از برهه زمانی جنبش دانشجویی سکوت نکرده و همواره در جریان اتفاقات جامعه جاری و ساری بوده است. در آن سال ها اساتید گرانقدر طیف محروم همچون مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی به دوره های حبس ۱۰ ساله محکوم شدند و آقای شیبانی به ۶ سال و سایرین نیز به همین ترتیب به زندان محکوم شدند.

از حدود سال ۴۰ به بعد فضای دانشگاه تئوریزه شد، پیروزی و شکست منعطف به یک مقطع نیست و اتفاقات گوناگون در طول زمان رخ داد تا در نهایت انقلاب عظیم و مردمی ۵۷ حادث شد.

کروبی ادامه داد: از همان ابتدا جنگ و ترور آغاز شد. باید بنشینیم و بررسی کنیم اکنون چرا بیشترین تعداد زندانیان سیاسی را داریم، چرا باید بیشترین فعال دانشجویی دربند را داشته باشیم، چرا اکنون شاهد بیشترین تعداد دانشجویان محروم از تحصیل و همچنین پناه جو هستیم؟ برای انقلاب و جمهوری اسلامی نتیجه بسیار غم انگیز بزرگی است. باید همواره روی ریل و مسیر درست حرکت کنیم.

وی گفت: توفان سهمگین در کمین، هیچ کس را بهره مند و سودمند نمی کند و قطعا در پی حادث شدن آن با توجه به مساحت و شرایط کشورمان وضع ما به مراتب از افغانستان و عراق اسفناک تر خواهد شد.

کروبی تصریح کرد: ما اکنون باید در حفظ نظام بکوشیم و در جهت اصلاح آن نهایت تلاش خود را به کار گیریم و از روی تدبیر و دوراندیشی شرایط جذب حداکثری و دفع حداقلی را فراهم آوریم.

وی در ادامه افزود فضای اقتصادی ما و همچنین دنیا ملتهب است، امروز همه نیروها باید به سمت تحصیل علم و دانش بروند و بودجه های مملکت صرف این اهداف عالی و پیشرفت ایران و ایرانی شود و نه اینکه به صورت کلان در بحث اطلاعاتی در راه نابه جا هزینه شود در حالی که ترور برخی از اساتید و پزشکان نه تنها انجام شده بلکه تا کنون موفق به کشف و معرفی عامرین این فاجعات نشده اند.

وی در پاسخ به سئوال یکی از دانشجویان در باب نزدیک بودن به سالگرد فوت آیت الله العظمی منتظری و بیانیه اخیر خانواده ایشان افزود: همواره برای مراجع و آیات اعظام ارزش و احترام قائل بوده اند حتی پیش از انقلاب اسلامی، هر ساله به حرمت آیت الله بروجردی در سالروز فوت در فروردین ماه مراسم داریم و این حرکت ۴۰ سال است که انجام می شود، برای تمام آیات اعظام سفر کرده بدین گونه بوده وهست، حال می‌آیند و اوضاع را به سمتی می برند که بیت داغدار آیت الله العظمی منتظری مظلوم خود طی بیانیه اعلام می کند در اولین سالگرد فوت این مرجع گرانقدر برنامه عمومی برگزار نخواهند کرد، قطعا آنان دلچرکین هستند از این بابت و برای جلوگیری از تکرار حوادث تلخ سال گذشته این تصمیم را اتخاذ کرده اند برای اینکه به مردم مجددا آسیب وارد نشود.

مهدی کروبی در تایید صحبت یکی از خانواده های حاضر در باب تشدید بی سابقه برخورد با منتقدین و دانشگاهیان افزود: در دوران مبارزات ما علیه رژیم فاسد طاغوت این اقدامات بی سابقه بوده است. بنده و همچنین سایر دوستان در طی دوران دانشجویی بارها به زندان افتاده ایم و پس از اتمام دوران محکومیت دوباره به دانشگاه و زندگی عادی خود بازگشته ایم و حتی سهمیه تحصیلی بسیاری از فعالین در خارج از کشور نیز قطع نمی شد، صدور چنین احکام سنگین و ظالمانه ای در مورد منتقدین و فعالین دانشجویی به ویژه زنان در حالی که هیچ یک اسلحه به دست نگرفته و حرکت خلاف امنیتی انجام نداده اند بحث برانگیز و باعث تاسف است، یکسری جریانات خاص با تنگ نظری هایی امروز سر کار آمده اند که کوچکترین انتقادات را تاب ندارند.

مهدی کروبی در پایان صحبت خود از حاضرین، تمامی دانشجویان و خانواده دانشجویان دربند خواست یاس و تردید به خود راه ندهند، این دوران گذراست و همه چیز به زودی به نحو احسن اصلاح خواهد شد.

در پایان، جمع حاضر به نمایندگی از فعالان دانشجویی بویژه زندانیان و خانواده آنها از تلاشها و پیگیری های شیخ مهدی کروبی چه قبل و چه پس از ۲۲ خردادماه ۸۸ و همچنین در زمان ریاست مجلس ششم و پیش از آن تقدیر و اظهار کردند: فعالیت خیرخواهانه و تلاش های بشردوستانه مهدی کروبی به خصوص در مورد زندانیان سیاسی و خانواده آنها هرگز از تاریخ این سرزمین پاک نخواهد شد و رادمردی و مجاهدت های شجاعانه و صادقانه وی در راه احقاق حقوق مظلومین همواره در ذهن و قلب ایرانیان ثبت خواهد شد.

در پایان مراسم نیز کروبی هدایایی به رسم یادبود و شادباش روز دانشجو به حضار تقدیم کرد.


"

۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

خاتمی: باید تلاش کرد و از هزینه‌ها نهراسید، اما با روش‌های مدنی و با پرهیز از خشونت

خاتمی: باید تلاش کرد و از هزینه‌ها نهراسید، اما با روش‌های مدنی و با پرهیز از خشونت: "
سید محمد خاتمی در پیامی به همایش دانشجویی “امید، رساترین اعتراض” که امروز در دانشگاه تهران برگزار شد، خطاب به دانشجویان تاکید کرد: باید امیدوار بود، باید تلاش کرد و از دادن هزینه ها نهراسید و البته همواره روشی که عرضه شده است و روشی که دانشجویان ما به آن پایبند هستند و اصلاحات ما به آن پایبند است، پیروی از روش های مدنی و پرهیز از خشونت و نفی خشونت از طرف هرکس که می خواهد باشد. چه از طرف کسانی که قدرت را در دست دارند و چه از طرف کسانی که به هر حال ممکن است مسایل و اعتراضاتی داشته باشند. راه ما راه آرام جنبش مدنی است و پایبندی به معیارها و موازینی که ملت ما داشته است و از جمله در انقلاب بزرگش تجلی داشته است.

به گزارش کلمه، رئیس‌جمهور سابق اصلاح طلب در این پیام که به صورت تصویری برای دانشجویان ارسال شده بود و امروز در سالن شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران پخش شد، همچنین گفت: فضایی که امروز متاسفانه کم و بیش شاهد هستیم که نیست. فشارهایی که روی بسیاری از اساتید و دانشجویان می آید، درخور و در شان دانشگاه نظام جمهوری اسلامی نیست.

متن کامل این پیام بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

بازهم شانزده آذر دیگر و بازهم بزرگداشت واقعه مهم، نه فقظ برای دانشگاه و دانشگاهیان که برای ملت شریف و بزرگوار ایران، واقعه ای که در تاریخ معاصر ما، نقش ممتازی داشته است و نشان دهنده پیشتازی و پیشگامی جامعه دانشگاهی ما در مسیر بلندی که ملت ما برای استقلال و آزادی و سربلندی داشته است و نیز امسال شانزده آذر مقارن است با اول محرم الحرام و هنگامی که مردم بزرگوار ما یاد و خاطره عاشورا و حضرت امام حسین (ع) را گرامی می دارند. این تقارن می تواند نماد پیوندی باشد که میان حرکت آزادی خواهانه و استقلال طلبانه و سرفرازی طلب ملت ما با پیام عاشورا و قیام عاشورا دارد. ملت ما برای آزادی، برای استقلال، برای رهایی از مدار عقب ماندگی تلاش می کند و برای این تلاش خود هزینه های فراوانی هم پرداخته است.

بدون تردید ملت ما از محرم درس های بزرگی آموخته است. بزرگترین درس، زنده نگه داشتن روح امید برای حرکت دوران ساز خویش است. یعنی عاشورا به ما آموخت که در سخت ترین شرایط و با وجود کمبود امکانات و بودن همه عوامل علیه یک جریان، می توان با نشاط به آینده امید داشت، اقدام و حرکت کرد و ملت ما با همین الهام و درس آموزی از این محرم بوده است که در مبارزه خود با استبداد، با استعمار، با سرکوبی و برای رسیدن به آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خود، بدون اینکه یاسی به خود راه بدهد و با وجود هزینه های فراوان راه را ادامه داده است و الحق که این ملت شایستگی های بزرگ خود را در مراحل و مقاطع مختلف تاریخ نشان داده است. از جمله در انقلاب مشروطیت، در نهضت مقاومت ملی و به خصوص در انقلاب بزرگ اسلامی حاصل کار و تلاش و حرکت این ملت و جنبش این ملت به سوی سرافرازی و استقلال و آزادی بوده است و در همه این لحظات راز و رمز پیروزی یعنی شکیبایی و صبر را و مقاومت و پایداری را در جان خود افزایش داده است.

شانزده آذر حادثه بزرگی بود که در سرمای استخوانسوز حاکمیت استبداد و استیلای جهانخواران رخ داد و مردم ما با پیشتازی دانشگاه ما و دانشجویان ما در مقابل کودتای آمریکایی و انگلیسی ایستادند و ابراز وجود کردند. کودتایی که به دست عوامل آمریکا و انگلیس، علیه دولت ملی دکترمصدق رخ داد. و ملت ما اعتراض خود را به این جریانی که ایجاد شده بود نشان داد و دانشگاه و دانشگاهیان ما هم در این امر پیشتاز بودند؛ خون سه شهید بزرگواری که در ۱۶ آذر به زمین ریخته شد آفتابی شد برای زندگی ملت ما و نشان داد که جنبش دانشجویی با ملت ما و خواست های او همراه است بلکه در عرصه های حساس و تعیین کننده نقش پیشتازی را دارد و پرچم دار حرکت کارهایی است که تا رسیدن به آزادی و استقلال و حاکمیت بر سرنوشت خود آرام نخواهد گرفت حرکتی که تداوم یافت و در انقلاب کبیر اسلامی تجلی ویژه‏ای داشت.

جنبش دانشجویی ما زنده بود و زنده است و زنده خواهد ماند. رسالت بزرگ دانشجو چون گذشته عبارت است از بیداری و بیداری گری، و روشن بینی و روشنگری، و امید برای آینده و تلاش برای جلوگیری از ضعف و فتور در حرکتی که به هر حال برای رسیدن به آرمان ها و اهدافش باید هزینه هایی بپردازد و این حرکت به سوی آزادی معنوی و مادی است و نیز رسالت دانشجو عبارت است از سیاست ورزی نه سیاست زدگی و استقلال نه تحت تاثیر جریان های خاصی که از بیرون بخواهند روی دانشگاه و دانشجویان اثر بگذارند. امروز نیازهای فراوان داریم که از جمله می توان مواردی را ذکر کرد:

یک: پرهیز از یاس و ناامیدی بخصوص با درس گرفتن از عاشورا و تقویت نشاط برای حرکت و درس گرفتن از قیام ابا عبدالله (ع) که در سخت ترین شرایط و با وجود کمترین امکانات می توان به آینده نگریست و آرمانخواهی و آزادی خواهی و جهت حرکت را تکاملی را رها نکرد. چه عنوان خوبی برای این نشست انتخاب شده است. امید، رساترین اعتراض، که اگر امید بود آینده هم تعیین کننده خواهد بود، برای مردمی که آرمانخواه هستند.

دوم: هوشیاری در برابر توطئه های درونی و بیرونی. کشور ما، ملت ما و انقلاب ما با مشکلات و توطئه های بزرگی روبه روست و در معرض آسیب هایی است. توطئه هایی که برای نابودی حرکت ملت ایران، برای سرنگونی نظامی که برآمده از خواست و اراده مردم است، یعنی جمهوری اسلامی و برای لطمه زدن به ایران، ایرانی و منافع ایران. ما نمونه های آن را در جنگ هشت ساله دیدیم. در رواج امواج سهمگین تروریسم، در این مملکت دیدیم. در تحریم ها و فشارهای سیاسی و تبلیغاتی علیه خودمان آزمودیم و هم اکنون هم این توطئه ها وجود دارد که نمونه های آن ترورها و کشتارهایی است که مسلما دست عوامل بیگانه را در آن نمی توان نادیده گرفت. از جمله طی یکی دو سال گذشته با هدف گرفتن شخصیت های علمی و استادان برجسته، در واقع تلاش می کنند تا ملت را از بازوهای توانمندی که برای پیشرفت و عظمت و عزت و آزادی دارند محروم کنند. این توطئه ها وجود داشته و وجود دارند و بیداری و روشن بینی حکم می کند که در مقابل این توطئه ها هوشیار باشیم. از طرف دیگر در درون هم، ما شاهد بعضی روشهای نادرست و سیاست های غلط هستیم که می تواند لااقل در مسیر توطئه های دشمن علیه مردم و کشورمان باشد. آن سیاست ها و روش هایی که می کوشد چهره نظام را، آگاهانه یا ناآگاهانه زشت جلوه دهد و جمهوری اسلامی را، جمهوری ای که با حقوق بشر، با ضوابط و معیارهای انسانی و اسلامی ناسازگار است و حتی قوانین مورد نظر و مورد تصویب خود را رعایت نمی کند، نشان دهد و با تبلیغات وسیع این چهره را زشت نشان دهند تا بتواند ضربه نهایی خود را بر این کشور وارد نمایند و همین رفتارها می تواند بهانه به دست دشمنانی بدهد که اصل ملت ایران؛ اصل انقلاب و اصل نظام ما را نمی خواهند. باید در مقابل همه توطئه ها، توطئه های درونی و بیرونی هشیار بود و جنبش دانشجویی ما، دانشگاهیان ما، نسل فرهیخته ما، اولی و احق هستند برای داشتن این هوشیاری و نیز سرایت دادن این هوشیاری به میان جامعه و آگاه کردن جامعه در همه جهات.

سوم: دانشگاه کانون بینش و دانش است و نقش بزرگی در انقلاب داشته است. شهدای بزرگ دانشجوی ما کم نیستند که در جنگ تحمیلی و در دفاع از تمامیت ارضی و ارزش های انقلاب ما فداکاری کردند و در عرصه های دیگر، در مبارزه با ترفندهای استعمار، در حرکت ها و جریاناتی که ضد آزادی و آبادانی کشور بود، جنبش دانشجویی ما نقش داشته و نقش خواهد داشت. این نشانه همان بینش درستی است که در دانشگاه های ما وجود دارد و امروز هم باید وجود داشته باشد؛ و امروز مهمترین وظیفه او برافراشته نگه داشتن پرچم آزادی خواهی، اخلاق مداری و پیشرفت جویی در جامعه است و نیز اهتمام به حقوق ملت و نیز دست آورد بزرگی که انقلاب اسلامی ما داشته، یعنی حاکمیت انسان بر سرنوشت خود و لوازم آن، یعنی آزادی های اساسی که از جمله در قانون اساسی ما مشخص شده است و به خصوص نسل دانشگاهی ما باید به همه قانون اساسی و بالاخص به فصل سوم قانون اساسی که بیان کننده حقوق ملت است اهتمام بکند و آگاهی خود را بالا ببرد و این آگاهی را در جامعه افزایش دهد.

و چهارمین نکته اینکه، انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، این با سابقه ترین جریان آزادی خواه و مومن و متعهدی که در عین وفاداری به آرمان های انقلاب و امام به چارچوب های اساسی نظام همواره از حقوق ملت دفاع کرده است و از فضای امن و آزاد در جامعه دفاع کرده و خواستار فضایی شده است که همگان بتوانند، همه کسانی که به قانون اساسی در عمل پایبند هستند حضور فعال داشته باشند و حقوقشان تامین بشود و به خصوص دانشگاه ها در فضای باز و آزاد باشد. فضایی که امروز متاسفانه کم و بیش شاهد هستیم که نیست.

فشارهایی که روی بسیاری از اساتید و دانشجویان می آید، درخور و در شان دانشگاه نظام جمهوری اسلامی نیست و انجمن اسلامی دانشجویان در عین پایبندی به دین، پایبندی به ارزش های انقلاب، پایبندی به چارچوب های نظام و قانون اساسی همواره تلاش کرده است که با آرامش و اعتدال و منطق این مسیر را ادامه دهد و در واقع رسالت ادامه راه جنبش آزادی خواهانه و استقلال طلبانه و عزت مدارانه جنبش دانشجویی را ادامه دهد. انشاءالله در آینده هم ادامه خواهد داد.

امروز نقش مهم روشنگری، ایجاد تفاهم، اصلاح طلبی، عدالت خواهی، آزادی جویی و… مسایلی است که بر عهده همه دانشجویان به خصوص دانشجویان مسلمانی است که دلبسته به این انقلاب و نظام هستند و از روش هایی که می توانند در درجه اول لطمه به خود نظام بزنند، ناراحت اند و انکار می کنند. امیدوارم که ما همواره شاهد پیشرفت و اعتلا باشیم و امیدوار باشیم که آینده ای بهتر از امروز داشته باشیم و بتوانیم به آرمانهایی که اماممان داشت، آرمانهایی که در انقلاب ما بود، خواسته هایی که ملت ما داشت و از جمله در قانون اساسی ما منعکس هست برسیم و با یاری خداوند می رسیم .

باید امیدوار بود، باید تلاش کرد و از دادن هزینه ها نهراسید و البته همواره روشی که عرضه شده است و روشی که دانشجویان ما به آن پایبند هستند و اصلاحات ما به آن پایبند است، پیروی از روش های مدنی و پرهیز از خشونت و نفی خشونت از طرف هرکس که می خواهد باشد. چه از طرف کسانی که قدرت را در دست دارند و چه از طرف کسانی که به هر حال ممکن است مسایل و اعتراضاتی داشته باشند.

راه ما راه آرام جنبش مدنیست و پایبندی به معیارها و موازینی که ملت ما داشته است و از جمله در انقلاب بزرگش تجلی داشته است. امیدوارم که شاهد موفقیت همه اقشار جامعه در همه عرصه ها باشیم و آینده درخشان ملت را همگی مورد توجه قرار دهیم و با امید به آن سو حرکت کنیم. پیروز و شاد و سرافراز باشید.


"

۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

مهدی کروبی: در سال گذشته اصلا انتخاباتی نداشتیم

مهدی کروبی: در سال گذشته اصلا انتخاباتی نداشتیم: "
ندای سبز آزادی: در یکمین سالگرد بازداشت مجدد مهدیه گلرو، فعال دانشجویی محروم از تحصیل و زندانی، مهدی کروبی با همسر و خانواده این دانشجوی زندانی دیدار و از آنها دلجویی کرد.

به گزارش سحام نیوز، در این دیدار که در آستانه سالروز بازداشت (۱۱ آذرماه ۸۸) مهدیه گلرو دانشجوی محروم از تحصیل دربند صورت گرفت خانواده و جمعی از فعالین دانشجویی حضور داشتند. وحید لعلی پور همسر مهدیه گلرو به شرح ماوقع جریانات در یک سال گذشته پرداخت.

وحید لعلی پور ابتداٌ به شرح چگونگی بازداشت خود و همسرش پرداخته و عنوان کرد طی ۳۱ روز انفرادی بدون تفهیم اتهام تنها چند بازجویی ساده داشته است و با توجه به اینکه در فعالیت های سیاسی هیچ دخالتی نداشته به ۲ سال حبس تعزیری به اتهام اتهامات! همسرش محکوم شده است و در ادامه به شرح مصائب خود و همسرش خانم گلرو پرداخت.

مهدیه گلرو، دانشجوی دانشگاه علامه که در پی انتقادات خود به محمود احمدی نژاد در سال ۸۵ از تحصیل محروم شد همراه تنی چند از دانشجویان کمیته دفاع از حق تحصیل را تشکیل دادند. وی پس از بازداشت در یازدهم آذرماه ۸۸، ۶۵ روز را در انفرادی گذراند که در این مدت به طور فشرده مورد بازجویی قرار می گرفت، هنگامی که ما هر دو در اوین بسر می بردیم مهدیه گلرو برای دست یافتن به درخواست مکرر و حق مسلم خود برای دیدار با همسرش دست به اعتصاب غذا زد که این باعث بروز عفونت روده در وی شده است و همچنان با این بیماری دست به گریبان است. با توجه به اینکه نیمی از دوران حبس خود را طی کرده است با در خواست آزادی مشروط وی مخالفت می شود و حتی از دادن مرخصی درمانی به وی امتناع می کنند و نیز در داخل زندان امکانات درمان وی را فراهم نمی کنند و حتی از تحویل دارو توسط خانواده به وی جلوگیری می شود.

گلرو هم اکنون در بند متادون زندان اوین در یک اتاق ۳۰ متری به همراه پانزده زن زندانی دیگر بسر می برد، شرایط این بند عینا شبیه بند امنیتی ۲۰۹ می باشد و زندانیان تنها روزی ۱ ساعت اجازه استفاده از محوطه هواخوری را دارند و تلفن این بند مدتهاست که از سوی مسئولین زندان قطع شده است. آقای لعلی پور در ادامه افزود که همزمان با روز دادگاهش همسرش مهدیه گلرو مجددا مورد بازجویی قرار می گیرد. از وی خواسته می شود که استعفای خود را از شورای دفاع از حق تحصیل اعلام نموده و در یک اعتراف نمایشی تلویزیونی شرکت نماید و همچنین یک عفونامه امضاء کند، وی تهدید می شود عواقب عدم همکاری وی با نهادهای امنیتی مستقیما در رای دادگاه شوهرش تاثیر خواهد داشت. مهدیه گلرو هیچ یک از موارد را نپذیرفت.

مهدی کروبی پس از شنیدن سخنان همسر و خانواده خانم مهدیه گلرو ضمن ابراز تاسف و همدردی با این خانواده اظهار داشت وضعیت دانشجویان و عزیزان دربند ما بدین شکل باقی نخواهد ماند و جریان فکری حاکم فعلی با این شرایط قادر به ادامه نیست، وی با اشاره به سخنان اخیر احمد جنتی که عنوان کرده بود ” جنبش سبز آتش زیر خاکستر است” ابراز داشت وجود و حضور عمیق نارضایتی در توده ی مردم از جریانات جاری به هیچ وجه قابل انکارنیست و بدان خود آقایان صریحا اذعان دارند.

وی در ادامه افزود که هم اکنون درگیر سه نگرانی شدیدهستیم؛ دانشجویان، جوانان و تمام کسانی که در این جریانات دچار لطمات جبران ناپذیر شدند، نظام و از همه مهمتر آتیه کشور عزیزمان ایران.

کروبی در پایان اظهار داشت در سال گذشته اصلا انتخاباتی نداشتیم و با اشاره به در پیش بودن زمان انتخابات مجلس افزود که این روزگار سخت گذرا خواهد بود.

"