۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

مهدی کروبی در لیست ۱۰۰ چهره برتر سال ۲۰۱۰

مهدی کروبی در لیست ۱۰۰ چهره برتر سال ۲۰۱۰: "
مهدی کروبی و عبدالکریم سروش به انتخاب مجله Foreign Policy در آخرین شماره سال میلادی جاری، به عنوان شخصیت های سال ۲۰۱۰ شناخته شده اند. به گزارش سحام نیوز این نشریه مشهور سیاسی در شماره این ماه خود با انتخاب مهدی کروبی و عبدالکریم سروش به عنوان ۱۰۰ چهره سیاسی سال، توضیحاتی را در خصوص آنان درج نموده است.



"

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

کروبی در دیدار با خانواده‌های زندانیان سیاسی: این روزهای سخت، ماندنی نیستند

کروبی در دیدار با خانواده‌های زندانیان سیاسی: این روزهای سخت، ماندنی نیستند: "
مهدی کروبی ظهر امروز – چهارشنبه – به مناسبت عید غدیر با تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی دیدار و گفت‌و‌گو کرد.

به گزارش تحول سبز، مهدی کروبی که از ابتدای بازداشت های غیرقانونی فرزندان سبز ملت ایران تا کنون دیدار با خانواده های آنان را به عنوان یک وظیفه انسانی و اخلاقی دنبال کرده و علاوه بر میزبانی این خانواده‌ها، با حضور در منازل آنان نیز به دلجویی از ایشان پرداخته است، پس از گذشت حدود یک سال و نیم از کودتای انتخاباتی در شب عید غدیر امسال نیز در منزل یکی از خانواده های زندانیان سیاسی با تعدادی دیگر از این خانواده ها دیدار کرد.

حاضرین در این جلسه پس از تبریک عید غدیر، گزارشی از وضعیت عزیزان خود دادند و از این که همه مناسبت های مذهبی و ملی می آیند و می روند و اعیاد می گذرند و سیاسیون و روزنامه نگاران و دانشجویان و زنان دربند هم چنان به بند ستم اسیرند، گله کردند و گفتند: همه بی عدالتی ها که تاکنون بر عزیزان ما و خانواده هایشان روا داشته شده، یک سو و این دوری و هجران طولانی بدون مرخصی، یک سو. این وضعیت برای ما و فرزندانمان طاقت فرساست، ولی ظاهرا دل سختی های مدعیان عدالت علوی ادامه دارد.

آقای کروبی نیز با ابراز تأسف از اقدامات غیرقانونی اعمال شده علیه زندانیان سیاسی و خانواده هایشان، پایداری و استقامت آنان را ستود و گفت: بی شک این روزهای سخت ماندنی نیستند و به زودی شاهد روزهای خوب به دور از ظلم و بی عدالتی خواهیم بود.

وی با دلجویی از همسران، فرزندان و پدر و مادران آزادگان دربند حاضر در این مجلس، ضمن دعا برای آرامش قلبی و صبوری بیشترشان و نیز سلامت و پایداری اسرای سبزشان، اظهار امیدواری کرد که در روز عیدغدیر این عزیزان در کانون گرم خانواده هایشان باشند.

"

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

پیام رییس جمهور میرحسین موسوی به مناسبت آذر، ماه دانشجو

پیام میرحسین موسوی به مناسبت آذر، ماه دانشجو: "
کلمه: میرحسین موسوی، در پیامی که به مناسبت فرارسیدن ماه آذر خطاب به دانشجویان نوشته، آنها را همراهان پرمهر و شجاع جنبش سبز نامیده و گفته است که با توجه به ایجاد محدودیتها برای دیدار مستقیم وی با دانشجویان، لازم دیده که به عنوان قدردانی این پیام را برای آنها بفرستد. موسوی آذر را ماه دانشجو نامیده و تلاش کرده است در این پیام به بخشی از سوالات و دغدغه هایی که در این مدت از سوی دانشجویان مطرح شده، پاسخ گوید.

میرحسین در این پیام که شامل یک مقدمه و پنج بند است، ۱۶ آذرماه را یادآور حادثه ای دانسته که در آن دانشجویان هوشیار و پیشتاز ایران، به خاطر اعتراض به استبداد داخلی و استعمار خارجی، به خاک و خون کشیده شدند؛ روزی که نشان داد سرکوب برای بقای بیشتر تکیه گاه بدی است. میرحسین در تجلیل از دانشجویان، آنها را «دیده بان بیدار مخاطرات جامعه ایران» خوانده و به مستبدان یادآوری کرده است که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، و آنها را به کنج خلوتکده امن تخیلی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است تا بلکه تألم ناشی از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.

وی در بند نخست پیام خود «شیوه خریدن فرصت» توسط دولتمداران را مورد نقد قرار داده و گفته است: «همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند. صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.»

میرحسین سپس از دولتمداران پرسیده است:

«چرا این همه اصرار برچشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید که با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم با توزیع بخشی از پولی که ازدست آنان ربوده اید می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت برسر سفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟»

موسوی پس از طرح این سوالات اطمینان داده است که سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته، حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کارگرفته شود، می توانند با پراکندن سوالها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند.

وی در همین پیام، ضمن یادآوری تجربه کهریزک، کوی دانشگاه و عاشورای تهران و با تاکید بر این که اقتدارگرایان خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیده و به تجمع های مهندسی شده دلخوش کرده اند، نتیجه گرفته که نشانی از بصیرت برای برگشت به سوی مردم دیده نمی شود.

موسوی با اشاره به این پرسش مهم بسیاری از همراهان جنبش سبز که در این روزها که امکان بیان اعتراض ها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، چه باید کرد؟ گفته است که پاسخ به این پرسش باید محصول عقل جمعی باشد و همه همراهان راه سبز امید باید راهکار ارائه کنند. وی با تاکید بر اینکه «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است»، گسترش آگاهی در میان مردم را یکی از مهمترین راهکارها در شرایط موجود دانسته است.

میرحسین در پایان ضمن تجلیل از مبارزان در بند از زن و مرد، به ویژه دانشجویان در بندی که نشان داده اند راه سه آذر اهورایی ۱۶ آذر فراموش نشده است، رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جنبش سبز را جزو وظایف همه ما دانسته است.

به گزارش کلمه متن کامل پیام میرحسین موسوی به مناسبت ماه دانشجو به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

دانشجویان همراه جنبش سبز،

دوستان جوان و پرمهر و شجاع هموطن،

سلام و درود بر شما باد

در آستانه ماه آذر -ماه دانشجو- در یادآوری ایستادگی ها و مبارزات شما برای پاسداری از حقوق ملت ایران و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، لازم دیدم چند کلمه از باب قدردانی و احترام برای شما عزیزان بنویسم، به ویژه آنکه امکان دیدار مستقیم با شما کم شده است.

در دوسال اخیر، در ملاقات هایی که با شما داشته ام و یا در نامه ها و یادداشت هایی که فرستاده اید، همواره شاهد دغدغه های شما درباره آینده ایران عزیز و جنبش سبز آزادیخواهانه مردم ایران بوده ام. و البته از شما نیز جز این انتظار نیست، چرا که در سرزمین ما، دانشجو همواره ی تاریخ دیده بان بیدار مخاطراتی بوده است که جامعه ایرانی را تهدید می کرده است و در این راه خود نیز، به گواهی تاریخ، از خطرهای بزرگ در راه دفاع از مردم و ملت استقبال کرده است. و مگر نه این است که ۱۶ آذرماه هرسال یادآور حادثه تلخی است که در آن، دانشجویان هوشیار و پیشتاز این دیار، که در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی حامی آن دهان به اعتراض گشوده بودند، به خاک و خون کشیده شدند؟ در آن روز مستبدان و خودکامگان تصور می کردند که بعد از آن سرکوب و کشتار، دهان انتقاد و اعتراض برای همیشه بسته خواهد ماند؛ خطایی که همه کسانی که به پیروزی برپایه ارعاب تکیه می کنند مرتکب می شوند، و چه بد تکیه گاهی است ابزارسرکوب برای بقای چند روز بیشتر.

مستبدان روز به روز تنهاتر می شوند / مستبدان زمانی بیدار میشوند که بسیار دیر است

مستبدان نمی دانند که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، وآنها را به کنج خلوتکده تخیلی به ظاهر امنی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است، تا بلکه تألم ناشی از از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.

مستبدان، روز به روز تنهاتر می شوند و به همه چیز و همه کس گمان بد می برند، دوستان دیروزشان را از خود می رانند، و هر انتقاد و نصیحتی را توطئه ای برای نابودی خویش می پندارند. و بدتر آنکه منافع خودشان را مساوی با منافع ملی می گیرند و در چنین وضعی ناچار به سلاح داران تکیه می کنند، و به دنبال کسانی می گردند که چشم و گوش بسته از آنها فرمان برند و سایه شک و تردید نسبت به افکار و اعمال آنها را حتی برای لحظه ای از دل نگذرانند.

مستبدان در دایره تنگی که برای خود فراهم کرده اند، آنقدر گرد خویش می چرخند که از شنیدن همهمه سقوط کاخ خودکامگی و خودرایی باز می مانند و زمانی بیدار می شوند که بسیار دیر است برای بازگشت به آغوش مردم.

طایفه طایفه کردن و تحقیر مردم، روش مشترک مستبدان و فرعونیان / رنگ قدسی بخشیدن به قدرت بدترین جنبه جباریت است / عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند / دزدها و دیکتاتورها از قانون بدشان می آید

آنان نمی دانند که دهان و گوش و چشمان مردمان را شاید بتوان از گفتن و شنیدن و دیدن بازداشت، اما اندیشیدن موهبتی الهی است که دروازه های خلوتگاه آن به روی زورمندان بسته است. راز این همه احساس خطر از دانش و دانشجو و دانشمند، این همه اضطراب از آزادی چرخش اطلاعات، این همه ترس از رسانه های آزاد، این همه واهمه از تجمع حتی آرام و مسالمت جویانه منتقدان و معترضان، و نیز این همه تلاش برای بیگانه نمایی دوستان مردم و انقلاب، و روند مستمر پایان ناپذیر ناخودی کردن فرزندان ایران، این همه هراس از هرآنچه با عقلانیت جمعی پیوند دارد و این همه پرهیز از هر آنچه با برنامه ریزی و مدیریت دانش محور مرتبط است آیا درهمین نیست؟ و سرانجام، مستبدین در جهت کسب پیروزی با حاکمیت ترس، از همان روشی استفاده می کنند که فرعون و همه فرعونیان بهره بردند. طایفه طایفه کردن مردم «با خودی و غیرخودی کردن ملت» و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی». و این آخری به گواهی تاریخ بدترین جنبه جباریت است. یعنی واجب است که اطاعت کنید و سوال نکنید و ما برتر از آن هستیم که مورد سوال قرار گیریم. آیا قانون گریزیهای گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی وعدم تمکین در مقابل رای مردم و گریز از انتخابات های آزاد و رقابتی غیرگزینشی و بستن روزنامه ها جز این معنی می دهد که عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند؟

مگر امام رحمت الله علیه در سال ۵۹ نگفت «همه روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رای داده است. همین رای نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید. بروید مشغول کار خودتان بشوید.»

ودر سال ۶۰ نیز فرمودند:

«البته دزدها از قانون بدشان میاید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان می آید»

وهم ایشان بودند که در جواب نامه صریح نمایندگان مجلس در مورد انحراف نظام از حدود قانون اساسی گفتند که همه باید به قانون برگردیم.

اقتصاد بیمار، سیاست های من در آوردی و فساد عمیق / کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ / محکومیت بخشنامه ای و آمرانه جنبش سبز و سه میلیون دانشجوی آگاه

۱- چنین است دوستان عزیز که امروز، به واسطه به کارگیری شیوه غلط خریدن فرصت های زودگذر از طریق ایجاد بحران های پیاپی، هزینه های سنگینی بر مردم ما تحمیل می شود، تا با تمسک به شیوه از پیش شکست خورده فرار به جلو، تحکیم مناسبات فرقه ای با الگوی «اطاعت محض یا اخراج»، برانگیختن کینه های ناشی از شکاف عمیق تر شده میان فقرا و اغنیا، این قدرت چندروزه چند روزی بیشتر در دست قدرتمندان باقی بماند.

روندی که می بایست در بستر اعتمادسازی گسترده مردم -مردمی که به دولتمردان به دلیل انتخابات پر از تخلف و تقلب و دستکاری رایانه ای آرا بدبین شده بودند- و با تکیه بر خرد جمعی واستفاده از صاحبنظران خداترس و بیطرف صورت می گرفت، اینک جراحی دردناکی نامیده می شود که جان اقتصاد بیمار ناشی از سیاستهای من در آوردی و فساد عمیق را بیش از پیش در مخاطره قرار داده است. همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند.

صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.

پرسش بزرگ مردم ما از آنها این است که اگر به راستی بر این حقایق آگاهید و می شنوید نظر کارشناسان را که متفق اند اجرای این طرح به شکلی که شما تهیه کرده و اجرا می کنید جز خسارت های مادی و انسانی و تشدید بی عدالتی، دستاوردی در بر ندارد، چرا این همه اصرار بر چشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم، با توزیع بخشی از پولی که از دست آنان ربوده اید، می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟ نمی اندیشید که حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی را آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کار بگیرید، سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته می توانند با پراکندن پرسشها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند؟

راهبرد فرار به جلو و آشوبهای ساختگی / راهپیمایی ۲۵ خرداد را نمی بینند و به تجمع های مهندسی شده دل می بندند / نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود

۲- شاید قرار است که به این بهانه، باز هم آب گل آلود شود و کسانی باز هم به جای پاسخگویی، راهبرد فرار به جلو و از بین بردن فرصت ها تا مرز نابودی نظام و ایجاد بحران های شدید در این کشور را دنبال کنند. امروز بیش از همیشه شاهد دشمن دشمن کردن دست اندر کاران، به عنوان جزئی از استراتژی پیروزی از طریق ترساندن هستیم. پیش از این شاهد بوده ایم که به گواه تصاویری که ضبط شده است، مأموران امنیتی و افراد موسوم به لباس شخصی، خودروها و موتورسیکلت ها را می سوزانند، شیشه ها را خرد و ساختمان ها را تخریب می کنند، و با بی شرمی، معترضان را متهم به انجام آن می کنند. آیا برای آنهایی که به راحتی کارناوال راه می اندازند و برای مأموران دولتی کلاه گیس و آرایش ها و لباس های جنس مخالف فراهم می کنند، دشوار است که این بار هم تحت عنوان فتنه سبز یا سرخ یا هر عنوان دیگری، آشوب های ساختگی بر پا کنند و آن را وسیله ای برای فریب افکار عمومی و انحراف نهادهای نظارتی و تسویه حساب های جدید سیاسی قرار دهند؟

متاسفانه تجربه کهریزک و کوی دانشگاه و زیر گرفتن بی پناهان با اتومبیل پلیس و از پل پائین انداختن و سر زندانیان را به چاه توالت فروکردن و خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیدن و دل بستن به تجمعهای مهندسی شده و فرمایشی، جلوی روی ماست و نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود.

اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت و التزام به اخلاق، خط مشی اصولی جنبش سبز/ هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند / چهره زندگی را برای مردم زشت تر نکنیم

۳- همراهان جنبش سبز همچنان درخواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت، التزام به اخلاق و روش های اخلاقی را خط مشی اصولی خود می دانند و با هر کس که به هر عنوان و بهانه آشوب کور بیافریند، مخالفند و آن را به ضرر مصالح و منافع ملی ایرانیان و اهداف جنبش سبز می دانند. باید به دیگران نیز توصیه شود که به سیره عقلا متعهد باشند و اگر تشخیص می دهند حرکتی مخرب است، آن را متوقف کنند.

هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند، و نباید بر زخم های عمیق نابسامانی هایشان نمک پاشید. برعکس، چنانچه این همراه کوچک بارها درخواست کرده ام، باید با دستگیری از کسانی که این روزها بر اثر انبوه مشکلات به زمین می خورند کمک شود تا، به دور از روش هایی که کرامت انسانی آنان را از میان ببرد، به زندگی آبرومندانه شان ادامه دهند. چهره زندگی برای بسیاری از مردم زشت شده است، آن را زشت تر نکنیم، بلکه در حد توانمان، در زیبا کردن آن بکوشیم.

در شرایط اختناق و سرکوب چگونه اعتراض کنیم / آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است / یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند / در این راه شکست نیست، ما همه با هم هستیم

۴- دوستان گرامی، پرسیده اید که این روزها که امکان بیان اعتراض ها و انتقادها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، همراهان جنبش سبز چه باید بکنند؟ حقیقت این است که پاسخ به این پرسش هم باید محصول عقل جمعی باشد و شایسته است که همه همراهان و علاقه مندان به راه سبز امید در ارائه راهکارهای مناسب مشارکت داشته باشند.

به نظر من، به عنوان یک فرد از این خیل عظیم، «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است». گسترش آگاهی به دایره کسانی که به فضای مجازی دسترسی ندارند، تماس های چهره به چهره، بالابردن توانمندی ها در تحلیل آنچه پیرامون ما در جریان است، با مطالعه و بحث و گفتگو در جمع های کوچک حقیقی یا مجازی و با توسعه شبکه های اجتماعی که از آسیب فضای امنیتی موجود در امان باشند، آشنایی با تاریخ اسلام و ایران و به ویژه حوادث جنبش های مردم این سرزمین از مشروطه تا کنون، می توانند بخشی از تلاش های ما و نه همه آن باشد.

می توان با معرفی نظری و عملی اسلام رحمانی و تبری از افکار و اعمالی که به نام دین رواج یافته و با سرچشمه های وحیانی و سیره پیشوایان دینی بیگانه است، جلوی نهادینه شدن رفتارهای نابهنجاری را که دولتمردان و صاحب منصبان برای بقای قدرت خود استخدام کرده اند، گرفت.

یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند. یادمان باشد که شعار «دروغ ممنوع» در روزهای پرشکوه پیش از انتخابات، چگونه از جان مردم خسته از دروغ های پیاپی قدرتمندان برخاست و فضای این دیار را فراگرفت. یادمان باشد که تا یکایک ما، خود را از آلودگی ها و نقایص اخلاقی پاک نسازیم، انتظار داشتن جامعه اخلاق بنیادی که در آن همه انسانها بتوانند به قله های شکوفایی انسانی خود برسند، بیهوده است. و یادمان باشد که در این راه، شکست نیست، اما صبر و استقامت فراوان، و عدم ترس از پرونده سازی و سایر اقدامات سرکوبگرانه ضروری است. یادمان نرود که همه باهم می گفتیم نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.

زندانیان سیاسی را یاد و به خانواده های آسیب دیدگان رسیدگی کنیم / دانشجویان بزرگترین سرمایه جنبشی که همراهان آن بی شمارند

۵- یاد و یادآوری مبارزان در بند از زن و مرد و آگاه کردن مردم از ایستادگی زندانیان سیاسی و رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جزو وظایف همه ماست. در این میان جا دارد در ماه آذر، «ماه دانشجو»، از دانشجویان در بند یاد شود؛ دانشجویانی که راه سه شهید اهورائی ۱۶ آذر را فراموش نکرده و نشان داده اند که در راه نیل به جامعه ای عادلانه و آزاد و متعلق به همه ایرانیان، از هیچ خطری نمی هراسند و دلیرانه مقاومت می کنند.

و سرانجام آن که چه کسی است که نداند سه میلیون دانشجوی آگاه کشور بزرگترین سرمایه جنبش سبز است؟ جنبشی که همراهان آن بی شمارند و هریک به نوعی رهبر این جریان عظیم مردمی هستند.
"

۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

قتل‌های خودسرانه نتیجه‌ی اظهارات شماست

قتل‌های خودسرانه نتیجه‌ی اظهارات شماست: "
مهدی کروبی در مصاحبه ای به به سخنان احمد جنتی در خطبه های نماز جمعه این هفته تهران پاسخ داد. رییس مجلس سوم و ششم در بخشی از این مصاحبه علما و عقلا را به تذکر و توصیه به آقای جنتی برای پرهیز از اینگونه اظهار نظرات فراخواند و به رییس شورای نگهبان یادآور شد که این رفتارها و گویش ها ثمره اش قتل های خودسرانه ای می شود که همگان به خاطر دارند. او همچنین خطاب به علما گفت: “حالا چه شده که چون حاکمیت از خود ماست باید تشویق کنیم که مردم را بکشند ویا زندان کنند مگرامیرالمومنین کسی را که شمشیر بر فرقش زد سفارش نکرد که او را شکنجه نکنید واگرشهید شدم یک ضربه بیشتر به اونزنید حالا یک حادثه ای پیش آمده و عده ای را گرفته اند. آیا این افرادی را که گرفته اند قاتل امیرالمومنین هستند؟ دست به اسلحه برده اند؟ یک جمعیتی از خود همین نظام آمده اند و گفته اند رای ما چه شد؟آیا جمعی را که دستگیر کرده اید باید با آنان با خشونت رفتار کرد؟ بیایید آمار بگیریم و ببینیم این افرادی که در زندانند چه کسانی هستند؟ این افراد مردم همین کشورند. جزو خانواده شهدا و یا جبهه ای هستند. دانشجو و استاد هستند. شما به جای اینکه بیایید تشویق به رفتارانسانی و اسلامی نمایید، دادگاه ها را توصیه به خشونت می نمایید؟”

متن کامل این مصاحبه به نقل از سحام نیوز به شرح زیر است:

جناب آقای کروبی ضمن عرض خسته نباشید؛ آقای جنتی در نماز جمعه روز گذشته خود “مرخصی دادن به توطئه گران را مانند مرخصی دادن به سارقان دانست” و از قوه قضائیه در این خصوص گله مندی کرد.آقای جنتی همچنین در بخش دیگری از سخنانش خواستار برخورد شدیدتر این قوه با زندانیان سیاسی شده است. شما تبعات اینگونه سخنان را آنهم از تریبون نماز جمعه چگونه تحلیل می کنید و آیا اینکه در چنین شرایطی این گونه رفتارها می تواند چه تاثیری بر قوه قضائیه و روح قضاوت داشته باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای جنتی مواردی را در خطبه های هفته پیش گفتند که باعث شگفتی من شد. وی راوی سخنان نیروهای اطلاعاتی بود که از دستگاه قضایی گله مند بودند. بنده چند نکته در خصوص این سخنان بیان می کنم و آرزومندم که در آینده شاهد اینگونه رفتارها و سخنان نباشیم.

اولین نکته جایگاه روحانیت وعلما است. که در تمام ادوار پناهگاه مردم بودند در مقابل حکومتها. فراوان در تاریخ داریم که علما وقتی از حکومت ناراحت می شدند در خصوص دستگیری و آزار مردم، با حکومت برای آزادی زندانیان وساطت و رایزنی می کردند. همکنون نیز بنا به گفته خانواده زندانیان سیاسی مراجع عظامی همچون آیت الله العظمی وحید خراسانی وعده پیگیری وضعیت زندانیان را به خانواده شان داده اند. من سخنی با ایشان دارم. مگر خودمان در دوران خفقان وقتی عده ای زندانی می شدند و در خطر اعدام بودند به خانه علما و مراجع نمی رفتیم؟ مگر در ماجرای قتل حسن علی منصور خود شما آقایان بست ننشستید که مراجع وساطت کنند که این افراد اعدام نشوند؟

مگر مرحوم آیت الله العظمی حکیم بارها تذکر و وساطت برای زندانیان نمی کرد؟ از جمله آقای کاظم موسوی بجنوردی رهبرحزب ملل اسلامی که محکوم به اعدام شده بود و درخواست عفوی هم نکرده بود، وساطت نکردند؟ که آن حکم اعدام به حبس ابد تبدیل گردید. حالا چه شده که چون حاکمیت از خود ماست باید تشویق کنیم که مردم را بکشند ویا زندان کنند مگرامیرالمومنین کسی را که شمشیر بر فرقش زد سفارش نکرد که او را شکنجه نکنید واگرشهید شدم یک ضربه بیشتر به اونزنید حالا یک حادثه ای پیش آمده و عده ای را گرفته اند. آیا این افرادی را که گرفته اند قاتل امیرالمومنین هستند؟ دست به اسلحه برده اند؟ یک جمعیتی از خود همین نظام آمده اند و گفته اند رای ما چه شد؟آیا جمعی را که دستگیر کرده اید باید با آنان با خشونت رفتار کرد؟ بیایید آمار بگیریم و ببینیم این افرادی که در زندانند چه کسانی هستند؟ این افراد مردم همین کشورند. جزو خانواده شهدا و یا جبهه ای هستند. دانشجو و استاد هستند.

شما به جای اینکه بیایید تشویق به رفتارانسانی و اسلامی نمایید، دادگاه ها را توصیه به خشونت می نمایید؟ آقای جنتی آیا از درون خانواده این افراد خبر دارید که چه بر آنان می گذردوچه چهره ای از روحانیت و اسلام در پیش آنها ترسیم خواهد شد؟ وقتی خانواده محمد نوری زاد، زیدآبادی و مومنی – که با همسر برادر شهیدش ازدواج کرده است وبرای اعتراف گیری سرش رادرچاه توالت می کردند- و یا وقتی این حرف ها را خانواده دو شهید مانند طبرزدی وعرب سرخی بشنود چه احساسی به آنها دست می دهد؟

من به خانواده این زندانیان می گویم که به خدا این روحانیت نیست. آقای جنتی سن زیادی از شما گذشته شما پسرتان حسین درزندان بود. می دانید مادر آن فرزند چه احساسی داشته؟

موضوعی را بازگو می کنم که نقد و توصیه به شماست و نه سرزنش. مگر حسین شما زندانی و جزو مجاهدین خلق (منافقین) نبود؟ مگر بعد از زندان در خانه شما نبود؟ مگر همسر و زندگی برایش فراهم نکردید؟ اما وی و همسرش در همان سالهای اولیه انقلاب درخانه تیمی و دردرگیری با نیروهای انقلاب کشته شدند. فرزند ایشان را خود شما گرفتی و بزرگ کردی. مگر کسی به شما خرده گرفت؟ من قصد سرزنش ندارم اما می خواهم حس و حال پدر بودن را برایتان زنده کنم. می خواهم بدانید احساس خانواده زندانی از هرمسلک ، مسلمان و غیرمسلمان،سنی و درویش و غیره چه می تواند باشد.

یکی از بزرگان از قول آیت الله طاهری نقل می کرد که اختلاف جنتی با من به خاطر ندادن ملاقات از طرف من به فرزند منافقش حسین بود. آقای جنتی شما فکر کن خانواده حسین مرعشی، عیسی سحر خیز، مهدی خزعلی، محمد داوری که از خانواده جانبازان و شهدا هستند و نیز نسرین ستوده که بنا به قول همسرش که وی را در دیدار اخیر نشناخته بود، چه سختی هایی را تحمل می کنند؟ آقای جنتی صحبت های من و شما که روحانی هستیم از دیدگاه مردم به حساب شخص گذاشته نمی شود بلکه به حساب روحانیتی که بیش از هزار سال خدمت کرده و از حقوق مردم دفاع کرده است ، می گذارند. آقای جنتی این رفتار تو است که افراد سرخورده از نظام این صحبت ها را به حساب روحانیت می گذارند.

آقای جنتی در چه فضایی زندگی می کنید؟ چه کسانی به شما مشاوره می دهند؟ به تعببیر خودتان سپاه واطلاعات.

همین افراد اتاق فکر ومشاوران شما هستند. اینها که گله می کنند می خواهد که احکام این زندانیان نیز زیر نظر سپاه و اطلاعات باشد. آقای جنتی آیا شما در نماز جمعه از خون آنان که زیر شکنجه کشته شدند دفاع کردی و از این شکنجه ها سخنی گفتی؟ آیا شد در نماز جمعه بگویی که آقایان اطلاعاتی و نیروهای مسلح، سه پزشک تا به حال ترور شده اند، ببینید چه کسی آنان را کشته؟ چرا از پزشکان و اساتید دانشگاه کشته شده سخن نمی گویید؟ پرونده دکتر معتمدی چه شد؟ آن پرونده استاد دانشگاه مرحوم محمدی به کجا رسید؟ شما که ادعا می کنید ما در هوا تروریست را می گیریم و از داخل پاکستان عطارزاده را می آوریم! شما ببینید چه هیولای زشت و پلیدی از روحانیت در ذهن بچه های این مردم و خانواده های آنان با این سخنان بوجود می آورید!

آقای جنتی تو دبیر شورای نگهبانی که کارش نظارت بر انتخابات و قوانین مجلس است! شما را با قوه قضائیه چه کاری است؟ می دانید نتیجه این سخنان شما چیست؟ نتیجه اش همان قتل های خودسرانه ای است که در گوشه و کنار مملکت اتفاق افتاد. نتیجه این حرف ها همان قتل های زنجیره ای کرمان شد. این رفتارها و سخنان است که باعث این اقدامات می شود.

آقای جنتی شما به این افراد میگویی فتنه گر و آنان هم به شما می گویند فتنه گر که این حرف ها را میزنی و فتنه به پا میکنی.شما جواب اعمال خودت را بده. اگر یک دستگاه عادلانه ای در کشوروجود داشت و یک هیات منصفه ای تشکیل می شد آن وقت به شما نشان می دادیم که طی این ۲۱ سال شما چه کرده اید و چقدر حقوق مردم را ضایع کرده اید؟ با نظامیان و اطلاعاتی ها که می نشینید و بررسی می کنید و هر کسی را بخواهید رد می کنید و یا تایید می کنید. همین ها اعضای مجلس خبرگان را تعیین می کنند. چقدر حوزه های انتخاباتی را باطل اعلام کردید که حوادثی مانند کوهدشت و فریدون کنار و قزوین در آن رخ داد؟ چه اتفاقی در آن حوزه ها افتاد و چند نفر کشته شدند؟ شما مسئول آن اتفاقات هستید.

آقای جنتی همین رفتارهاست که باعث ضربه زدن به استقلال قوه قضائیه می شود. حرف های شماست که باعث می شود بازجوها به زندانیان بگویند که قاضی کاره ای نیست و همه کاره ما هستیم! من تعجب می کنم چرا جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ایشان چیزی نمی گویند؟ همیشه بزرگان ما در این کارها پیش قدم بوند اما حالا نمی دانم چرا اینطور نیست؟

آقای جنتی شما به عنوان دبیروهمه کاره شورای نگهبان اقدام به تهدید نمایندگان مجلس در برابر حق استیضاح وزرا می نمایید، و قصد قطع نمودن بازوهای نظارتی نمایندگان بر دولت و وزرا را دارید؛ آیا با این رفتارها چیزی از رسالت مجلس و نمایندگان مردم باقی خواهد ماند؟

آقای جنتی به شما یادآور می شوم که برخی از این افرادی که اکنون در زندان هستند و نیز افرادی که شما همکنون آنان را فتنه گر می خوانید و تقاضای برخورد شدیدتر با آنان را دارید، کسانی بودند که در سال های آغازین انقلاب در مقابل امثال فرزند تروریست شما مبارزه و ایستادگی کردند. متاسفانه سخنان تان آنقدربه دور از انصاف و منطق است که از دیدگاه برخی افراد مغرض این شائبه بوجود می آید که شما می خواهید انتقام خون پسرتان را از این زندانیان، جبهه رفته ها و مبارزین سابق بگیرد، که البته من به این دیدگاه اعتقاد ندارم.

در پایان من از تمامی مراجع و بزرگان می خواهم که برای حفظ آبروی اسلام و روحانیت و نیز جلوگیری از ضایع شدن حقوق زندانیان اقدامی را انجام دهند تا مبادا خدای ناکرده در آینده شاهد اقداماتی باشیم که دیگر راهی برای جبران آن نباشد.

والسلام


"

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

آیت‌الله دستغیب: پیامبر دنبال بخشش بود، نه انتقام‌گیری

آیت‌الله دستغیب: پیامبر دنبال بخشش بود، نه انتقام‌گیری: "



ندای سبز آزادی: آیت‌الله علی‌محمد دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز، گفت: پس از فتح مکه، بعضى مسلمانان نادان که هنوز اسیر سرکشى‌هاى جاهلى بودند، گمان کردند زمان انتقام فرا رسیده و وقت آن است که عقده سالها اذیت و آزار را اکنون خالى کنند، به همین سبب یکى از پرچمداران سپاه اسلام، با ورود به مکه فریاد برآورد که امروز روز انتقام است. اما پیامبر از این سخن ناراحت شدند و بلافاصله دستور دادند پرچم را از او بگیرند و این شعار را سر دهند: «الیوم یوم المَرحَمة؛ امروز روز مرحمت است.»

ایشان در جلسه هفتگی تفسیر قرآن خود که در مسجد قبا برگزار شد، در تفسیر آیات ۵ و ۶ سوره غافر، قرار داشتن مسلمانان در فقر و اقلیت و فشار و دست و پنجه نرم کردن آنها با انواع ستمهاى کفار و تهدیدات و جنگهاى آنها را یادآور شد و با اشاره به برخی افراد که همه قلبشان را ثروت و مال پر کرده و مست طلاها و املاک و دارایی‌هایشان هستند یا فراوانى هواداران و طرفدارانشان از خود بیخودشان کرده است، تصریح کرد: وضع کفار در ظاهر بهتر و برترى همه‌جانبه از آن آنها بود، اما چون مهلتشان به پایان رسید، عذاب الهى کفار و مشرکین را فرو گرفت و طومار عمرشان را در هم پیچید.

این مرجع تقلید همچنین در بخش دیگری از سخنانش که در سایت حدیث سرو منتشر شد، گفت: عده ای از مردم، اگرچه چندان به دنبال پول و مادیات نیستند، اما فهم پایینى دارند و خیلى زود گول مى‏خورند و هیکل و عمامه و ریش را ملاک برتری افراد می‌دانند؛ البته افراد این چنینى را خداوند به خاطر کمى فهمشان عذاب نمى‏ کند و به بهشت داخل مى‏کند به شرط آنکه مرتکب ظلم و تجاوزى نشوند.

گزیده‌ای از سخنرانی ایشان در ادامه می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

کفار و مشرکین در ابتداى بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله بر مسلمانان تسلط داشتند و مؤمنین منتظر فرج الهى بودند و روزى را انتظار مى‏کشیدند که کفار یا مسلمان شوند یا هلاک گردند. اما در مدت سیزده سال حضور پیامبر در مکه و پس از آن تا سال هشتم هجرى، همواره مسلمانان در فقر و اقلیت و فشار بودند و با انواع ستمهاى کفار و تهدیدات و جنگهاى آنها دست و پنجه نرم مى‏کردند تا آنکه با فتح مکه حکومت اسلامى گسترش یافت، جایگاه پیامبر تثبیت گردید و مؤمنین نفسى به راحتى کشیدند. شاید تا قبل از فتح مکه بعضى مسلمانان از آن همه سختى و شدت طاقتشان طاق شده بود و نزدیک بود درونشان به همان کفر سابق گرایش یابد، لذا خداى تعالى در این آیه مى‌فرماید:

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ«۵» وَ کَذلِک حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّک عَلَى الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النّارِ«۶»

«پیش از اینها هم قوم نوح و طوایف بعد از نوح پیامبرانشان را تکذیب کردند و هر امتى به دستگیرى پیامبر خود همت گماشت و به باطل جدال کرد تا حق را پایمال سازد اما من آنها را گرفتم و چه سخت است عذاب. و بدینسان فرمان عذاب پروردگارت بر کافران حتمى شد که آنها همه اهل آتشند.»

این کفار و مشرکین و برترى فعلى آنها بر مؤمنین مخصوص امروز نیست، بلکه در زمان پیامبران پیشین نیز همین بود؛ حضرت نوح پس از ۹۵۰ سال دعوت به خدا، تنها ۸۳ نفر به او ایمان آوردند و چه زجرها که همین ۸۳ نفر از آن کفار ندیدند و بالاتر از همه، زجرهاى خود حضرت نوح بود. اقوام بعد از او نیز یعنى قوم ابراهیم و قوم لوط و قوم عاد و قوم ثمود و قوم شعیب و فرعونیان همه در پى آزار مؤمنین و پیروان پیامبران بودند و همیشه این کفار بودند که از نظر نفرات و امکانات بر مؤمنین برترى داشتند و همتشان معطوف به ضرب و شتم و بازداشت و اخراج و حتى قتل پیامبرانشان بود.

هرکجا مى‏توانستند با مجادله باطل و مغالطه در حق سعى در پایمال کردن برهان حق مى‏نمودند و معمولاً با به رخ کشیدن فقر انبیاء و عدم برخوردارى آنها از امتیازات اشرافى‌گرى، آنها را تخطئه مى‏کردند و در دعوى رسالتشان خدشه وارد مى‏ساختند.

با وجود آنکه وضع کفار در ظاهر بهتر و برترى همه جانبه از آن آنها بود، اما چون مهلتشان به پایان رسید، عذاب الهى کفار و مشرکین را فرو گرفت و طومار عمرشان را در هم پیچید، در اسلام نیز با فتح مکه بساط بت پرستى مکّیان جمع شد و مهمترین عامل آزار و اذیت مسلمانان و شخص پیامبر از هم پاشید. هنگام ورود پیامبر به مکه، با اراده خداوند، کفار چنان غافلگیر شدند که جز تسلیم در مقابل پیامبر راهى بر ایشان باقى نماند. اگرچه بسیارى از مردم مکه دوست مى‏داشتند ایمان بیاورند، اما ترس از دست دادن جان و مال و اخراج از شهر، مانعشان مى‏شد.

هرکس مى‏خواست به مدینه هجرت کند، مى‏بایست قید همه دارایی‌هایش را بزند و مخفیانه جان خود را بردارد و بگریزد. در تاریخ آمده است که فرزند یکى از اشراف مکه به خاطر آنکه اسلام آورده بود، خانواده‏اش او را عریان در بیابان رها کردند، به طورى که از میان زباله‏ها ساترى براى پوشاندن عورت خود پیدا کرد و با همان وضع به مدینه آمد و معلوم است که همه چنین ایمانى نداشتند. لذا با ورود سپاهیان اسلام به مکه عده‏اى با آغوش باز اسلام را پذیرفتند، اما بعضى دیگر که معمولاً از اشراف و بزرگان کفار بودند، متحیّر و نگران، منتظر بودند ببینند پس از آن همه شرارت‌ها و دشمنی‌ها پیامبر چه حکمى درباره شان صادر مى‏کند. از آن طرف بعضى مسلمانان نادان که هنوز اسیر سرکشى‏هاى جاهلى بودند، گمان کردند زمان انتقام فرا رسیده و وقت آن است که عقده سالها اذیت و آزار را اکنون خالى کنند، به همین سبب یکى از پرچمداران سپاه اسلام، با ورود به مکه فریاد برآورد که امروز روز انتقام است.

پیامبر که از این سخن ناراحت شدند، بلافاصله دستور دادند پرچم را از او بگیرند و این شعار را سر دهند: «الیوم یوم المَرحَمة؛ امروز روز مرحمت است». پس از آن پیامبر سران مشرکان را جمع کرد و به آنها فرمود: امروز چه انتظارى از من دارید؟ آنها گفتند: أخٌ کریم: تو برادر مهربان و بخشنده‏اى. پیامبر فرمود: «لا تثریب علیکم الیوم؛ امروز ملامت و توبیخى بر شما نیست» (یوسف / ‏۹۲) و این همان سخنى بود که یوسف به برادران خود گفت. پس از آنکه در مقابل عظمت و جلالت او سر خجلت به زیر افکنده، شرم از عمل گذشته خویش داشتند. حتى رسول خدا صلى الله علیه و آله خانه ابوسفیان را که مرکز دسیسه و توطئه علیه اسلام و شخص پیامبر بود، خانه امن خواند و فرمود هرکس در آنجا وارد شود در امان است. این نوع برخورد چیزى ماوراى سیاست مادى و در واقع تجسم رحمت الهى است و پیامبر با این کار به همه آیندگان روش صحیح حاکمیت انسانى را آموخت.

مى‏توان گفت اسلامى که امثال ابوسفیان با زور اسلحه پذیرفتند در واقع مصداق «فأخذتهم» و همان عقوبتى بود که خداوند کفار اقوام گذشته را بدان دچار کرد. چرا که پذیرش اسلام براى این افراد عذابى دردناک بود، از آن جهت که مانند دیگر مسلمانان مى‏شدند و در ردیف پایین‏ترین طبقه جامعه قرار مى‏گرفتند و دیگر نمى‏توانستند «من من» کنند. همچنان که خود پیامبر نیز این چنین بودند؛ لباس و مسکنى بسیار ساده داشتند، بر الاغ سوار مى‏شدند و با دست خود شیر مى‏دوشیدند. در جلساتشان دایره‌وار مى‏نشستند و اگر کسى تازه وارد مى‏شد نمى‏فهمید که چه کسى پیامبر است. علاوه بر آنکه سران مکه بار سنگین اعمال گذشته شان نیز وبال گردنشان بود و شرمندگى از آنها مایه خجالت و سرشکستگى و لکه ننگى بر پیشانیشان بود که اگر مى‏فهمیدند مى‏بایست از این شرم بمیرند.

وَ کَذلِک حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّک؛ منظور از «کلمة ربّک» اراده خداى تعالى است که بر این قرار گرفته که آدمى با اختیار خود و طلب از خداى تعالى و همچنین با تسلیم و رضا در برابر تقدیرات الهى و نیز به وسیله دستگیرى و هدایت ائمه هدى علیهم السلام عشق کامل خداى تعالى را درک کند و اتصال موجودات عالم به او و همراهى او با آنها را بفهمد و به آنچه خداوند در خلقت او نهاده یعنى به فعلیت رساندن اسماء و صفات او دست یابد، تا یکتایی‌اش را به شهود بنشیند و لذتى را که در رسیدن به این مدارج است، بچشد و پس از آن به ملاقات پروردگار نائل آید در حالى که همه قلب و روح و هدفش خداى تعالى گشته، هیچ منیّتى از او نمانده باشد. این اراده پروردگار و کلمه او درباره مؤمنین است و آنهایند اصحاب الجنّة و اصحاب النّور.

اصحاب به معناى هم صحبت و همراه است. چنین کسانى با نور پروردگار همراه خواهند شد و هر کجا که پا بگذارند، تمام موجودات عالم به استقبالشان مى‏آیند و در برابرشان خاضع و تسلیم مى‏گردند. نه تنها آسمان و زمین و آنچه در آنهاست، بلکه موجودات عالم دیگر و فرشتگان نیز براى ایشان خاضع و تسلیم مى‏شوند، لذا در روایت است که چون مؤمن را در قبر مى‏گذارند، زمین مى‏گوید: اى مؤمن، هنگامى که تو بر من راه مى‏رفتى، من مشتاق بودم و دوست مى‏داشتم در درون من آیى تا فراخى و گشایش در قبرت ایجاد کنم و پس از آن به اندازه‏اى که چشم کار مى‏کند، همه روح و رضوان مى‏بیند و باغى از باغهاى بهشت به رویش گشوده مى‏شود.

در طرف دیگر کسانى که همه خواسته شان خوردن و خوابیدن و شهوت‌رانى کردن است و همه قلبشان را ثروت و مال پر کرده، مست طلاها و املاک و دارایی‌هایشان هستند یا فراوانى هواداران و طرفدارانشان از خود بیخودشان کرده است، اینان همان کسانى هستند که به تعبیر قرآن چشم دارند اما نمى‏بینند، گوش دارند اما نمى‏شنوند و قلب دارند، اما نمى‏فهمند؛

«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِک کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِک هُمُ الْغافِلُونَ».

«بى تردید بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریده‏ایم؛ آنها دلهایى دارند بى ادراک و چشمانى که با آن نمى‏بینند و گوشهایى که با آن نمى‏شنوند؛ آنان مانند چهارپایانند، حتى گمراهتر از آنها؛ همانهایند غفلت زدگان». (اعراف / ۱۷۹)

در حقیقت این افراد جز مادیات و لذات مادى چیزى نمى‏بینند و نمى‏شنوند و نمى‏فهمند و هرگز لذات عالى معنوى را درک نمى‏کنند، لذا همچون چهارپایان‌اند.

البته غالب افراد مؤمنى که دوست اهل بیت هستند و محبت ایشان را در دل دارند، مردمى خداجو و تابع دستورات ائمه‏اند و معمولاً متوجه وضع خود مى‏باشند و این چنین غرق مادیات و دنیا نمى‏گردند. گروه دیگرى نیز هستند که اگرچه چندان به دنبال پول و مادیات نیستند، اما فهم پایینى دارند و خیلى زود گول مى‏خورند. به عنوان مثال شخصى نزد یکى از علما رفت و گفت: آیا اجازه مى‏دهید مقدار نماز و روزه استیجارى به فلانى – یکى از طلبه ها – بدهم؟ شخص عالم پرسید: چطور آدمى است، آیا او را مى‏شناسى؟ گفت: بله آقا همه چیزش به قاعده است؛ محاسنش به قاعده است، عمامه‏اش به قاعده است. او اگرچه شخصى بدى نبود، اما خوبى را تنها در ظاهر و به قاعده بودن لباس و ریش مى‏دید.

یا نقل مى‏کنند آقا ضیاء عراقى و سید ابوالحسن اصفهانى به یکى از شهرها رفتند و مردم به استقبالشان آمدند. سید ابوالحسن اصفهانى مرجع تقلید بود، اما هیکلى لاغر داشت و آقا ضیاء عراقى از علما بود، اما مرجع نبود و هیکلى فربه و چاق داشت. مردم گمان مى‏کردند آقا ضیاء مرجع است و دست او را مى‏بوسیدند و خوش‌آمدگویى مى‌کردند. هرچه آقا ضیاء مى‏گفت: مرجع تقلید ایشان هستند، عده ای اعتنا نمى‌کردند. البته افراد این چنینى را خداوند به خاطر کمى فهمشان عذاب نمى‏کند و به بهشت داخل مى‏کند به شرط آنکه مرتکب ظلم و تجاوزى نشوند.

اما دسته سوم کسانى هستندکه دنبال دنیایند. برخى از آنها اظهار دین مى‏کنند و با تازیانه دین استر دنیایشان را مى‏رانند و برخى دیگر رسماً دین را کنار گذاشته کارى به آن ندارند. به نظر بنده بیشتر مردم در عصر حاضر از گروه اول هستند و گروه دوم و سوم بسیار کمترند. دلیل این سخن نیز آن است که وقتى مردم نداى حق طلبانه امام خمینى را شنیدند به میدان آمدند و به او لبیک گفتند، با آنکه به نظر مى‏رسید جو مسموم دوران شاهنشاهى اکثریت مردم را به غفلت و هوا و هوس کشانده.


"

۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

امام به دنبال حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان بود نه آنکه بخش زیادی از ملت را دشمن قلمداد کند

امام به دنبال حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان بود نه آنکه بخش زیادی از ملت را دشمن قلمداد کند: "


ندای سبز آزادی: مهدی کروبی روز گذشته به دیدار مهندس موسوی رفت. به گزارش خبرنگار سحام نیوز این دیدار در شرایطی انجام گرفت که نیروهای امنیتی قصد جلوگیری از ورود مهدی کروبی به پاستور را داشتند که با عکس العمل میرحسین موسوی این اقدام آنان ناکام ماند.

در ابتدای این دیدار آقای کروبی از فضای دروغ و تهمت در کشور که متاسفانه نهادینه شده است ابراز تاسف کرد و اظهار داشت: بعد از اینکه در انتخابات ریاست جمهوری نهم با تقلب توانستند شخص مورد نظر را در مسند ریاست جمهوری بنشانند در انتخابات مجلس هشتم و دهم ریاست جمهوری نیز به صورت سهمیه بندی و مهندسی شده آراء را تقسیم کردند و انتخاباتی را برگزار کردند که باعث انفجار مردمی شد و با بدترین شیوه و خشونت زیاد با مردم برخورد کردند و هر روز در رسانه هایی که از پول بیت المال ارتزاق می کنند، انواع دروغ و تهمت ها به طرف مقابل می زنند و کوچکترین جوابی را از مخالفین و منتقدین نه تنها در رسانه ملی بلکه در روزنامه ها نیزبر نمی تابند تا جایی که علاوه بر ممنوعیت خبری از من و شما در رسانه ها حتی از چاپ آگهی تسلیت هم روزنامه ها را منع کردند. و تحمل هیچ گونه آزادی بیان را ندارند و عملا آزادی راستگویی و صداقت را ذبح دو روزه دنیای خویش کردند. در حالی که می توانستند با برگزاری انتخابات سالم کشور را از هر گزندی محفوظ بدارند.

در ادامه این دیدار آقای موسوی به نبود تدبیر و عقل در اداره کشور اشاره نمود و گفت: به طور کلی کسی با هدفمند کردن یارانه ها مخالف نیست، اما حرف اصلی ما این است که نیرویی که بتواند این طرح را مدیریت کند، وجود ندارد و قسمت اعظم نیروهای کارشناس مشهور و توانمند کنار گذاشته شده اند. این هنر نیست که برای اجرای هدفمند کردن یارانه ها در ۲۰۰۰ منطقه تهران نیرو بچینیم یا فرمانده پلیس به یاری سپاه و بسیج جهت ترساندن مردم افتخار کند. شیوه مدیریتی این آقایان بلایی بر سر کشور چه در اقتصاد و حوزه های دیگرآورده که امکان برگشت به وضعیت ۶سال گذشته هم خیلی سخت شده است.

در ادامه این دیدار آقایان کروبی و موسوی در آستانه روز ۱۳ آبان مواردی را متذکر شدند:

- در آستانه ۱۳ آبان روز دانش آموز و و سالروز تبعید حضرت امام؛ متاسفانه شاهد فشار زیادی بر فرهیختگان این کشور اعم از دانشگاهیان و دانشجویان و وکلا و روزنامه نگاران هستیم. هر روز احکام سنگینی بر علیه روزنامه نگاران متعهد صادر می شود؛ به طوری که علاوه بر زندان؛ به دهها سال محرومیت از فعالیت های مطبوعاتی محکوم می شوند و یا وکلا شناخته شده را به جرم دفاع از موکلین خود زندان و به احکام سنگین محکوم می کنند تا دیگر وکالت زندانیان سیاسی را به عهده نگیرند و یا دانشگاهیان را به زندان های طویل المدت و خارج از اقامتشان تبعید و زندانی می کنند . به طوری که موجب خطر و آزار و اذیت خانواده هایشان می گردد. ولی با تمام این اقدامات هر روز نیروهای جدید و با انگیزه به صحنه می آیند و رویش جنبش مردمی هر روز از روز دیگر بیشتر است.

- به مصلحت کشور نیست که بین صفوف ملت تفرقه ایجاد کنیم و دهها میلیون نفر از معلمان و کارگران، دانشجویان و اساتید و زنان و مردم کشور را خس و خاشاک و گوساله، یا میکروب و فتنه گر بنامیم. آن نظامی که امام عزیز ۱۵ سال برای آن مبارزه کرد به دنبال حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان بود. نه آنکه بخش زیادی از ملت را دشمن قلمداد کند. ایجاد رعب و وحشت باعث از بین رفتن مشروعیت نظام می گردد و بدون مشروعیت هیچ نظامی دوام نمی آورد. لذا ما معتقدیم همه ملت ایران، عزیز و دارای حقوق شهروندی می باشند و همه آنها از کرامت ذاتی برخورد بوده و ذات انسان با میکروب و خس و خاشاک بی گانه است. جامعه سالم، مطلوب و برخواسته از رای مردم، جامعه ای است که در آن اعتراض، اعتصاب، انتقاد و … جزو حقوق طبیعی و اولیه مردم می باشد.

- سیاست های ماجرا جویانه خارجی باعث شده است که در فاصله کوتاهی چندین قطع نامه از سازمان های بین المللی بر علیه کشور ما صادر شود و اثرات منفی خود را بر وضع معیشتی مردم نشان دهد. فقر و نرخ بیکاری و تعطیلی مراکز تولیدی و واردات بی رویه تا جایی رسیده است که سنگ قبر هم از خارج وارد می شود و کمک های بلاعوض و وام به کشورهای خارجی و همسایه که معلوم نیست تا چه اندازه مجلس در جریان است اقتصاد کشور را به شدت ضعیف کرده است و ادامه این روند خطر ناک میتواند به فروپاشی نظام تمام شود. آیا هزینه و فایده این ریخت و پاش ها به نفع کشور است؟ و چرا مردم به صورت شفاف در جریان این ریخت و پاش ها نیستند؟

- دلسوزانه خواستاریم به جای جنگ بی ثمر با علوم انسانی، از متخصصین برجسته علوم انسانی کشور در حوزه های اقتصاد و جامع شناسی و جمعیت شناسی و دیگر شاخه ها استفاده کنید و کار را به دست کاردان ها بسپارید. نه آنکه تحمل دوستان خودتان را هم نداشته باشید.

"