۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

آن معلم عشایر درباره میرحسین چه گفت؟

آن معلم عشایر درباره میرحسین چه گفت؟:
کلمه-گروه فرهنگی: یک سال پیش بود که میرحسین موسوی در جریان سفرهای انتخاباتی خود به استان فارس سفر کرد و در جریان این سفر به دیدار یک معلم رفت. معلم عشایرها.معلم تمام معلم های عشایر. معلمی که یک روز قبل از روز معلم از میان ما رفت.
به گزارش کلمه، در دیداری که سال گذشته اعضای ستاد مهندس موسوی هم با این معلم داشتند وی با بیان اینکه همیشه از موسوی ها خاطرات خوبی دارد گفت:با افتخار از کاندیداتوری مهندس میر حسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت می کنم.
بهمن بیگی در آن روزهای نه چندان دور با تمجید از دوران نخست وزیری مهندس میر حسین موسوی گفته بود:مردم میر حسین را به علت مدیریت خوبش در دوران جنگ و مخالفتش با عده ای دوست دارند، من نیز با افتخار از ایشان طرفداری و حمایت می کنم.
وی با بیان اینکه یک رئیس جمهور باید از احتیاط افراطی پرهیز کند گفت:شجاعت مهندس موسوی در دوران نخست وزیری ایشان مثال زدنی بود.
محمد بهمن بیگی در ابتدای این دیدار از اعضای ستاد میرحسین موسوی سئوال کرد:برای من بسیار مهم است که بدانم دکتر انصاری لاری استاندار دوران اصلاحات در فارس از چه کسی حمایت می کند،که همسر ایشان بلافاصله پاسخ داد:آقای دکتر نیز از مهندس موسوی حمایت کرده است.بهمن بیگی نیز گفت:پس در انتخاب مهندس موسوی تردید نباید کرد.
وی به دیدار اخیرش با سید محمد خاتمی اشاره کرد وگفت:آقای خاتمی به نفع مهندس موسوی کناره گیری کردند و ما نیز به عنوان رهرو ایشان باید با تمام توان از میر حسین موسوی دفاع کنیم.
اما همین دیدار و حمایت باعث شد تا در انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ بسیاری از قشقایی ها به میرحسین موسوی رای دهند و به مانند معلم اشان حامی میرحسین باشند.


بهمن بیگی آموزگار افسانه ای عشایر بود

محمد بهمن بیگی آموزگار افسانه ای و بنیانگذار تعلیمات عشایر ایران، بارها دره های صعب العبور و کوهستانهای پر برف و دشتهای فراخ را برای تعلیم فرزندان کوچ نشین وطن درنوردید و در کنار سیاه چادرهای عشایری خیمه درس و مشق بر افراشت تا نبوغ فرزندان عشایر را شکوفا کند.
بهمن بیگی فرزند ایل و معلم ماندگارعشایر در سن نود سالگی و در آستانه روز معلم درگذشت .او نویسنده ای چیره دست بود اما به قول خودش« برپایی مدارس عشایری برایش شکوهمند ترین اتفاق زندگی» محسوب می شد.
او در ایل قشقایی و به گفته خودش «در چادری در فاصله لار و فیروزآباد» به دنیا آمد. پدر او از جمله سران عشایر بود که در پی سیاست تخته قاپو کردن (یک جا نشین کردن) عشایر در اوایل قرن خورشیدی حاضر به تهران تبعید شد و محمد بهمن بیگی نیز به همراه او به تهران آمد.
او در تهران به مدرسه رفت و سپس در رشته حقوق در دانشگاه تهران مدرک لیسانس گرفت.
بهمن بیگی در سال ۱۳۳۱ با تاسیس اولین مدرسه عشایری در داخل ایل برنامه آموزش عشایری را پایه گذاری کرد.
وی از آن زمان به بعد شخصا این موضوع را پیگیری کرد و با سرکشی به مدارس مختلف عشایری در ایل های مختلف و تدریس در آنها، این برنامه را گسترده تر کرد.
در دولت سید محمد خاتمی، چند مراسم برای تجلیل از آقای بهمن بیگی برگزار شد.
ابراهیم گلستان فیلمساز و نویسنده ایرانی در خاطره‌ای که در بازدید از مدارس عشایری همراه با محمد بهمن‌بیگی داشته‌ نوشته است:« بچه‌های ایلیاتی با صدای بلند کتابهای درسی را می‌خوانده‌اند و وقتی ازشان درس می‌پرسیده‌اند هم با فریاد جواب سوال را می‌داده‌اند : اول فکر کردم این نشانه‌ بودن میان دشت و بیابان است. گفتم محمد ! بگو آنقدر بلند نخوانند ! چرا فریاد؟ جواب نداد. در چادرهای بعد این وضع تکرار شد. باز گفتم محمد ! چرا فریاد؟ اینها که چند قدم بیشتر از آموزگارشان دور نایستاده‌اند. باز جواب نداد. و این حالت و وضع تکرار می‌شد. در ده بیست چادر. دیگر چیزی نگفتم. در راه بازگشت به شیراز گفتم دکتر گلو داری؟ خندید. گفتم نگذار، گلویشان پاره می‌شود. گفت نمی‌شه. بهتره این جور. عادت می‌کنن. گفتم عادت بدی است داد زدن. گفت آی خوبه ! نمی‌فهمی؟ عادت می‌کنن دیگه سرشان را پایین نمی‌اندازن، دست به سینه جواب بدن، فردا که خان برگشت. گفتم خان کجا دیگه برگرده؟ گفت گاسم که برگرده. دنیا را کجا دیدی؟ گاسم که برگرده. تا برگرده بچه‌ها عادت می‌کنن به داد زدن …»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر