۱۳۹۱ خرداد ۱۶, سه‌شنبه

می دانیم

آلبوم آرامی است. هنوز صدای سالار خان نپیچیده در اتاقم. خب اگر تو نگفته بودی ، من هم نمی دانستم که سالار خان هم قرار است که بخواند. گفتی "تبریز در مه" گوش می دهی ، گفتم چیست ، گفتی سالار خان هم می خواند. تا اینجا تنها موسیقی بی کلام آرامی را شنیده ام که گوش و دلم را می نوازد.

دو سه روز می شود که اینجا ننوشته ام. کمی تنبلی، کمی ندانم کاری از نوع نوشتن ش، کمی هم دوری از تو، توان نوشتن و حس نوشتن را از من گرفته بود. امروز هم خیلی کار کردم، تقریبن دور بودم از تو. بعد از چندین روز تعطیل، کار و بعدش دانشگاه تا سر ِ شب. بعد هم مهمان داشتیم و حالا هم تو رفته ای بیرون.

می دانی
بگذار فردا برایت بگویم از آن چه می دانی، می دانم، می دانیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر